2410
2553
عنوان

خاطرات ترسناک و واقعی خانواده من

| مشاهده متن کامل بحث + 5904 بازدید | 67 پست

نامزد منم تعریف میکنه تو این خونع ک زندگی میکنن خییییییلی قدیمیع 

قبلا دختر خالش با پسرش اونجا زندگی میکردن

ی شب دختر خالش پا میشع میبینه از اتاق پسرش صدای دختر میاد عصبی میشع ک نصفع شبی پسرش دختر اوردع خونه و اینا درو باز میکنع میبینه پسرش خوابع هیچ کسم تو اتاق نیس همون لحظع ک از اتاق میاد بیرون ی گربع سیاه از پنجرع خونشون میپره بیرون میگه دگ اونحا جیییغ میزدع

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

منم از وقتی دخترم دنیا اومده خیلی میترسم,زیر مبل و پشت مبل پنجره پله نرده راهرو اصلا نمیتونم نگاه کنم خیلی ترسو شدم,همش میگم اگر چیزی بود میومد تا حالا ,خدا این ترسو دور کنه ازم,بهم میگن برو پیش دعانویس ولی من نمیرم 

2720
بیشترشبیه اتفاقای فیلم ترسناک ایرانیه

تا برای کسی اتفاق نیفته نمیتونه درک کنه 

کاش دستان خدا پیدا بود. تا در آن وقت که بی حوصله و تنهایی ؛ و دلت از غم دنیا دریاست ، بزنی تکیه به آن؛  و بخندی به همه رنج جهان 📿
نامزد منم تعریف میکنه تو این خونع ک زندگی میکنن خییییییلی قدیمیع  قبلا دختر خالش با پسرش اونجا ...

داییییی چه بد

لطفا برای خوشبختیم و رسیدن به اهدافم یه صلوات بفرست دوست خوبم❤️🥀

اگه فقط لباش معلوم بودچطوری فهمیدی مرده؟🤔🤔🤨

میگم که کاشکی شاه بودم ...شاه توقصه هابودم....به فکرچاره ای واسه تموم آدما بود...روپشت بوم خونه ها تموموگل می کاشتم...خونه ی فقیر ودارا ناودون طلا میزاشتم...                    فقیراروپول میدادم ....زندونیاروآزاد...هرچی کویرخشکه خودم می کردم آباد...میگم که کاشکی شاه بودم شاه توقصه هابودم...به فکرچاره ای واسه تموم آدمابودم...هرکس به دین وکیش خود...سرگرم قوم وخویش خود...هرکس بااعتقادش...منطق وعدل ودادش...یه گلخونه...یه مِی خونه...سرتموم گذرا...واسه ی تموم عاشقا...واسه ی همه رهگذرا...💖💖💖💞💞💞
خب بعدش مرده به شنل سیاه چکار کرد؟ 

محو شد

کاش دستان خدا پیدا بود. تا در آن وقت که بی حوصله و تنهایی ؛ و دلت از غم دنیا دریاست ، بزنی تکیه به آن؛  و بخندی به همه رنج جهان 📿
2714
خاطره ترسناک اصن وجودع نداره همش زاییده ذهن ماست من چند شب پیش نصف شب بود داشتم چت میکردم لامپا همه ...

نه عزیزم واقعا هستش من خونه قبلیم با اینکه آپارتمان  و نویاز و منطقه ۱ بود تو خونمون جن داشت یبار منو دخترم تو هال خوابیدیم دیدم از توی اتاق صدای افتادن ی چی ی اومد رفتم دیدم پاستیل دخترم رو از وسط دراور پرت کردن وسط اتاق ویا تابلو از رو دیوار انداختن ویا توی تابستون که نه کولری روشن بود و نه پنچره ای در اتاق دخترم رو چن دفعه کوبیدن بهم و کلا ی چن نفر تو همون ساختمون حضورشون رو احساس کرده بود

اگه فقط لباش معلوم بودچطوری فهمیدی مرده؟🤔🤔🤨

از قد بلند و هیکل پرس

کاش دستان خدا پیدا بود. تا در آن وقت که بی حوصله و تنهایی ؛ و دلت از غم دنیا دریاست ، بزنی تکیه به آن؛  و بخندی به همه رنج جهان 📿
بازم خاطره ترسناک بگید😁

مگه جوک خوندی می خندی😂

میگم که کاشکی شاه بودم ...شاه توقصه هابودم....به فکرچاره ای واسه تموم آدما بود...روپشت بوم خونه ها تموموگل می کاشتم...خونه ی فقیر ودارا ناودون طلا میزاشتم...                    فقیراروپول میدادم ....زندونیاروآزاد...هرچی کویرخشکه خودم می کردم آباد...میگم که کاشکی شاه بودم شاه توقصه هابودم...به فکرچاره ای واسه تموم آدمابودم...هرکس به دین وکیش خود...سرگرم قوم وخویش خود...هرکس بااعتقادش...منطق وعدل ودادش...یه گلخونه...یه مِی خونه...سرتموم گذرا...واسه ی تموم عاشقا...واسه ی همه رهگذرا...💖💖💖💞💞💞

یه سری هم با مامانم تو آشپزخونه  حرف میزدم برگشتم بیام تو سالن دیدم مامانم وسط سالن وایساده 

گفتم الان تو آشپزخونه نبودی؟ 

گف چی میگی؟  من همینجا بودم 😨

کاش دستان خدا پیدا بود. تا در آن وقت که بی حوصله و تنهایی ؛ و دلت از غم دنیا دریاست ، بزنی تکیه به آن؛  و بخندی به همه رنج جهان 📿
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز