یکی از خواهر شوهرا مریض هست و بیمارستانه بیست روزه و مادرشوهر بالای سرش یکی دیگشونم حاملس...فقط شوهر من مونده و اینکه چون مادرشوهر خونه نیست بگه پدرشوهر شب به شب بیادخونه ی مایکیکی پسرای دیگه سربازه و نیست. من بچم سه ماهس باور کنید نمیرسم هر شب بخوام خونه تمیز کنم و شام بذارمو حتی حوصله ندارم بی خوابم. درسته خیلی گرفتارن و باید کمک کرد اما اینجوری هر شب کلافه میشم من شبا هم هی بیدار میشم شیر میدم روزا هم فقط به کارا بچه میذسم هنر کنم. شوهر پرو میگه مگه چیییه چه خبره کی که بچه نداره؟ حالا دوشب بابام اومده ها... یشب گفتم فردا من حال ندارمبزار پس فردا وایساد به فحاشی و اصلا میرم رستوران و... من باید چیکار کنم. امروز هییچ کاری نکردم فقط ناهار خوردم تا خودش بیاد اوضاع خونه رو ببینه هر روز هی تمیز میکردم چیکاار کنم چه رفتاری کنمضمنا پدرشوهر پیر نیس اصلا
ی پدر حق داره موقع ناچاری چند وعده رو بیاد خونه پسرش. نظر منه. نخورید منو.
کودک همسری فقط به یه کودک آسیب نمیزنه دومینو وار نسل اون کودک رو از عشق و علاقه و شناخت حقوقش محروم میکنه.درواقع تمام نسلبعد از اون کودک رو از داشتن والدین آگاه و عاشق و مسئولیت پذیر بی بهره میشن.#نه_به_کودک_همسری❤️وقتی جواب بی ادبیتو نمیدم ینی در شأن من نبوده همکلام بشم باهات، وگرنه جواب برای امثال تو فراوونه... 😊
عزیزم من نظرم اینه که این اوضاع همیشگی نیست یه مدته و همیشه توی ذهن ادم میمونه موقع گرفتاری کی کمک حال بود و کی نبود
کاش تمام تلاشتو بکنی برای رضای خدا.میدونم سخته ولی از صمیم قلب فکر کن پدر و مادر خودتن
غرب زدگی اثری از جلال آل احمد است.جلال آل احمد در این کتاب میگوید:غربزدگی آفتی است که از غرب میآید و ما را مانند طاعون گرفتار و بیمار میکند. آدم غربزده ریشه و بنیادی ندارد، نه شرقی مانده، نه غربی شده؛ هرهری مآب و چشم و گوش بسته از آداب و سنن و فرهنگ غرب تقلید میکند.جلال در این باره میگوید:«آدم غربزده هرهری مذهب است به هیچ چیز اعتقاد ندارد اما به هیچ چیز هم بیاعتقاد نیست. یک آدم التقاطی است و نان به نرخ روز خور است همه چیز برایش علیالسویه است. خودش باشد و خرش از پل بگذرد، دیگر بود و نبود پل هیچ است!نه ایمانی دارد،نه مسلکی،نه مرامی نه اعتقادی،نه به خدا یا به بشریت،نه در بند تحول اجتماع است و نه در بند مذهب و لامذهبی،حتی لامذهب هم نیست هُرهُری است.آدم غربزده، شخصیّت ندارد.چیزی است بی اصالت. خودش و خانهاش و حرفهایش،بوی هیچ چیزی نمیدهد. بیشتر نمایندهی همه چیز و همه کس است.آدم غربزده، معمولاً تخصّص ندارد، همه کاره و هیچ کاره است؛ امّا چون به
هر صورتی درسی خوانده و کتابی دیده و شاید مکتبی، بلد است که در هر جمعی،
حرفهای دهن پر کن بزند و خودش را جا کند. شاید هم روزگاری تخصّصی داشته؛
امّا بعد که دیده است در این ولایت تنها با یک تخصّص نمیتوان خر کریم را
نعل کرد، ناچار به کارهای دیگر هم دست زده است. عین پیرزن های خانواده که بر اثر گذشت عمر و تجربهی سالیان، از هر چیزی مختصری میدانند و البتّه خاله زنکیاش را.(کتاب بخون دوست عزیز،کتاب بخون)من نمیتونم به همه ی عقاید احترام بذارم،چون احترام به عقاید پوچ و بی ارزش در واقع توهین به شعور خودمه