امروز بعد 8ماه زندگی و سکوت و هیچی نگفتن به مامانم همه چیزو گفتم از خیانت های همسرم و رفتاراش قصد نداشتم بگم نمیدونم چی شد گفتم میخواستم اول به بابام بگم لعنت بمن کاش نمیگفتم همش ناراحته و داره حرص میخوره بغض هم کرده کاش بمیرم اینقد عذابشون ندم لعنت بمن با این انتخابم و با این زندگیم مگه چه گناهی کردمم که اینجای زندگیم اخه خدایا گناهم چی بود واقعا خسته ام تموم کن این زندگی کوفتی و لعنتی رو 😳😳😳