من وسواس دارم ، از بارداری تا الان که بچم یکسالست ، شیش ماه دارو خوردم ولی موثر نبود ... از بارداریم بهترم اما وسواس دارم رو خون مایعات بدن کسی کلا ، ویروس ها ،هپاتیت سی ، زیگیل تناسلی ، دستگیره های در دسشویی و حموم مخصوصا اگه جایی بریم ، و .... توروخدا بهم بگید شماها هم اینطوری هستید مثلا وقتی به دستگیره در دسشویی هرجا برید دست نزنید یا بدش دستتون رو سریع بشورید و بعد اینکه چیکار کنم ترک بشه خیلی سخته خیلی
سلام عزیزم ذهنتو کنترل کن مثلا تا فکرش میاد سراغت ب یه موضوع دیگه فکر کن یا سریع ز بزن ب ی نفر حرف بزن حواستوپرت کن تا یادت بره کم کم
یه لحظه صبر کن رفیق لا به لای شلوغی و کلافگی و سخت گرفتن هایزندگی خواستم یه چیزی بهت بگمیه نگاه به پشت سرت بندازمثل همه ی روزایی که گذشتاین روزا هم میگذرهخواستم بگم حواست هست دیگه؟!ما یک بار زندگی میکنیمحالا ادامه بده :)
منم وسواسی شدید داشتم کم کم سعی کردم کم کنم ولی بازم دارم
بیرون رفتنی سعی میکنم اولین جا رسیدم بشورم دستمو یا با دستمال باز و بسته میکنم میندازم دور
به خودت با مایع میشوری تمیز میشه
🎀اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🎀 خدایا هیچی فقط دوتا سقط داشتم.... راضیم به رضای خودت خدای مهربونم توکل به خودت (مرداد98) 🎀2 سال از نوشته سبز رنگم میگذره خدای مهربونم خدای بزرگ کاش اونموقع ها که گله میکردم از رحمتت و عظمتت ناامید نمیشدم ولی شکرت که سریع به خودم اومدم و همیشه شکرگذار حکمتت بودم و تمام تلاشمو کردم همه راه هارو رفتم و دیگه باقی کارو سپردم بخودت فقط خودت گفتم خدایا من همه کار کردم دیگه خودت هرچی صلاح میدونی همون بشه هرچیییی خودت میخوای خدای خوبم من دیگه همه جوره تلاش کردم حالا منتظرم ببینم تو چی میگی... میدونی تو بهم چی گفتی؟ گفتی بنده من حالا که سپردی بهم خوشحالت میکنم.... آره خدای مهربون خوشحالم کردی نتیجه زحمات و تلاشم و همه حسرت های تو دلمو و همه همه همه رو دادی بهم آخه من گفته بودم هرچی خودت بخوای تو هم واسم خوبشو خواستی میدونستم خدای من بهترین صلاح رو برام میخواد. ثابت شد دیگه از این ببعد میگم خدایا تو برای زندگیم هرچی صلاح هس بخواه هرچی خیر و صلاحه برام بخواه خدای خوبم راضیم به خواسته خودت که بهترین ها رو برای بنده هات میخوای.(فروردین 1400) درنهایت بازم تا آخر عمر توکل بخودت و امید به خودت... خدایا شکرت دوستت داریم....
یوگا کمک میکنه اگه وقتشو نداری آهنگ آرامشبخش و آهنگ یوگا دان کن گوش بده. یکم وسواسو هممون داریم. من در داروخونه ها رو با گوشه شالم باز میکنم دستم نخوره. احساس میکنم دستم بخوره در داروخونه یا مطب پزشک مریض میشم. دستشویی که دیگه نگووو
من ترجیحا تا حد انفجارم سعی میکنم دستشویی بیرون نرم مگر اینکه ناچار باشم.اونم با دو انگشت شیر اب و باز و بسته میکنم پاچه شلوارمو تا زانو بالا میدم.در و با پا باز و بسته میکنم.تازه جدیدا تصمیم گرفتم دستگش یه بار مصرف ببرم موقع مسافرتا که همون دوتا انگشتمم الوده نشه.حتی اگر برم داخل دستشویی ولی دستمو به هیچ کجا نزنم و هیچکاری نکنم مثلا فقط کیف مامانمو براش نگه دارم بازم دستامو میشورم
غرب زدگی اثری از جلال آل احمد است.جلال آل احمد در این کتاب میگوید:غربزدگی آفتی است که از غرب میآید و ما را مانند طاعون گرفتار و بیمار میکند. آدم غربزده ریشه و بنیادی ندارد، نه شرقی مانده، نه غربی شده؛ هرهری مآب و چشم و گوش بسته از آداب و سنن و فرهنگ غرب تقلید میکند.جلال در این باره میگوید:«آدم غربزده هرهری مذهب است به هیچ چیز اعتقاد ندارد اما به هیچ چیز هم بیاعتقاد نیست. یک آدم التقاطی است و نان به نرخ روز خور است همه چیز برایش علیالسویه است. خودش باشد و خرش از پل بگذرد، دیگر بود و نبود پل هیچ است!نه ایمانی دارد،نه مسلکی،نه مرامی نه اعتقادی،نه به خدا یا به بشریت،نه در بند تحول اجتماع است و نه در بند مذهب و لامذهبی،حتی لامذهب هم نیست هُرهُری است.آدم غربزده، شخصیّت ندارد.چیزی است بی اصالت. خودش و خانهاش و حرفهایش،بوی هیچ چیزی نمیدهد. بیشتر نمایندهی همه چیز و همه کس است.آدم غربزده، معمولاً تخصّص ندارد، همه کاره و هیچ کاره است؛ امّا چون به
هر صورتی درسی خوانده و کتابی دیده و شاید مکتبی، بلد است که در هر جمعی،
حرفهای دهن پر کن بزند و خودش را جا کند. شاید هم روزگاری تخصّصی داشته؛
امّا بعد که دیده است در این ولایت تنها با یک تخصّص نمیتوان خر کریم را
نعل کرد، ناچار به کارهای دیگر هم دست زده است. عین پیرزن های خانواده که بر اثر گذشت عمر و تجربهی سالیان، از هر چیزی مختصری میدانند و البتّه خاله زنکیاش را.(کتاب بخون دوست عزیز،کتاب بخون)من نمیتونم به همه ی عقاید احترام بذارم،چون احترام به عقاید پوچ و بی ارزش در واقع توهین به شعور خودمه