من یه خواستگار دارم که تو آلمان زندگی میکنه و چون سربازی نرفته نمیتونه بیاد لیران با هم آشنا شیم و مادرش میگه ما با خرج خودمون شما رو میبریم اونجا با هم آشنا شن و اینترنتی هم حرف بزنن. نظرتون چیه؟
من اینترنتی ازدواج کردم.ولی خب قبل خواستگاری چندبار همدیگه رو دیدیم.
من ۵ سال بیماری روحی شدید داشتم.افسردگی بسیار شدید.جوری حالم بد بود که همه قطع امید کرده بودن و بجای آرزوی درمانم آرزوی مرگم رو می کردن.یه روز از این روزا تصمیم گرفتم که حالم خوب بشه و از تمسخر و تحقیر دیگران خودمو نجات بدم.حال من از اون چیزی که میشه تصور کرد خیلی بدتر بود.من بلند شدم با تکیه بر خودم و خدای خودم و زدم تو دهن تمام اون هایی که از شکست و نابودی من خوشحال بودن.من دوباره افتخار پدر و مادرم شدم.دوباره مایه ی فخر فروشی مادرشوهرم شدم.دوباره عزیز همسرم شدم.اینو یاد گرفتم که حال کسی عوض نمیشه مگر اینکه خودش بخواد.