کیاتوخونشون کارمیگیرین برای نظافت

من غذارو خودم میپزم اگه خونه باشم چون دلم نمیگیره 😐 یه وسواس شدیدی نسبت به مو دارم وسواس فکری اکبر جوجه ساری بودیم 😂😂😂 یه مو تو غذام بود حالا شانس تا یک هفته فقط میوه میخوردم و گریه میکردم خیلی اذیت شدم خودم کلاه اشپزی دارم 😂😂

هفته ای ی بار ی خانمه میاد باهم غذا میخوریم 

یا خدا چقدر حساسي منم از مو چندشم میشه ولی نه دیگه انقدر ، ولی خوبه یه هفته رژیم بودی قشنگ لاغر شدی 😁😅😅😅

نه صفرو صد نباید بود از اون ور بوم ادم میفته تو همه شغلی ادم بی جنبه هست عزیزم دوستم یه کارگر داره قبلا مادرش بود مریض شد دختره رو اورد به جاش انقد به این خوبی کرد اخرشم با شوهرش دوست شد جدا شدن الان زنشه بچه داره من میدیدم که بیرون بود براش فست فودم میگرفت دلش میسوخت. اعتدال خوبه فاصله کاری باید حفظ بشه مث بقیه کارا که رییس خود من هر جقد باهام صمیمیه ولی خطوط و حدو مرزی هم داره . یا همسایمون میگفت دائم توگوشیشه کارگرش😐

یه روز اومد خدمتکارم ومیگم منو بغل کرد برد تو حموم حسابی حموم دادو مشت ومالم داد کلی کیف کردم بعدش یه صبونه مفصل واسم درست کرد وموهامو خشک کردسشوار کرد ولی این سشوار لعنتی صداش خیلی زیاد بود یهو از خواب پریدم ونفهمیدم خدمتکارم کجا رفت یهویی دیدم شوهرم دنبال جورابش میگرده ومیخواد بره سرکار😕😂😂😂😂😂😂

مامانم میگه یه روزی تو یه موز باز میکنی توش مو خواهد بود ببین کی گفتم 😂😂😂😂😂 سالاد میخوام درست کنم با دستکش و کلاه روی سر اصلا یه وضعی لباسم آستین دار باشه باید درش بیارم بعد که غذام درست کردم بپوشم فک میکنم مو بهشه😂😂😂 ای خدا همیشه دارم دستام نگاه میکنم ببینم مو نباشه موقع آشپزی چمیدونم به خدا گیری کردم 

به کوچیک بزرگی نیست عزیزم برعکس خونه های کوجیکتر کار بیشتر داره که من خونم کلا ۱۵۰ متره 🙈 ولی خب همونم وقت نمیکنم شاغلم 

عزیزم وسواس پیدا کردی سعی کن زیاد فکرتو درگيرش نکنی اذیت میشی ولی خب مو واقعا چندشه 😖

ببخشید یعنی ماهی یکی دوبارخونتونوتمیزمیکنید ب غئراز جارووگردگیری منظورمه.من دوروزی ی باربایداشپزخونموبشورم اونم طوری ک برق بزنه کابینتاروبایدحسابی تمیزکنم فرشاروهر6ماه میدم بشورن پتوهای خابمونوهرهفته میشورم هرروز گردگیری میکنم هودوگازو هرروز باید بسابم چطورشما ماهی ی بار کارهیچ کس روجزخودم قبول ندارم دست خودم نیس خیلی عصبی میشم ازاین اخلاقم یخچالم هرروز باید تمیزکنم😣

خونه منم150متره.ولی تعجبم میشه که هرروزخدمتکارمیارید.والامن هر3روزیبارخودم تمیزمیکنم .اونم لازم نداره واقعاچون اصلاخونم کثیف نمیشه.

من كارگرم ١٠ ساله كه مياد 

وقتي مياد مثل يه دوست باهاش رفتار ميكنم 

فقطم كاراي خونه رو ميكنه آشپزي اينا با خودمه تو كارا هم كمكش ميكنم 

باهم غذا ميخوريم حرف ميزنيم  

هيچ وقتم نميذارم دست خالي بره هميشه يه چيزي به جز پول كارش بهش ميدم 

منم اصلاکارکس دیگه ای روقبول ندارم.حس میکنم اگه خدمتکاربیارم همه جاروبایه دستمال کثیف میخادتمیرکنه

ب بعضی خدمتکارا نباید رو داد خیلی هواستون باید بهش باشه مایه فامیل داشتیم یه پرستار داشت واسه بچش یه خدمتکار واسه خونش این خدمتکار هفته ای هم نمیومد روزانه میومد غذا وظرف ولباس وخلاصه کل کارای خونه رو انجام میده زن وشوهری دوتاشون دکترن شاغلن تا یه روز زنه مشکوک میشه ب خدمتکاره ک در نبودشون خدمتکاره کسی رومیاره خونه یواشکی دوربین نصب میکنن توخونه یهویی یه چیز بدتر میبینه میبینه خدمتکاره تواشبزخونه شلوارش ودرمیاره وشاش میکنه تو لیوان بعد شاش و میریزه تو پارچ شربتی ک هرروز دکتر وخانمش ازاون میخورن کلا ازوقتی اینو شنیدم احساس بدی پیدا کردم اصلا دوس ندارم یه ثانیه هم ادم غریبه پاشو بزاره توخونم حتی اگه نتونم یه لیوان اب هم ب خودم بدم باز ب کسی دیگه اعتماد ندارم

خب عزيزم اينجوري به قضيه نگاه كن كه به اون بنده خدا هم كمكي ميشه كه بتونه زندگيشو بگذرونه