2733
اخوی
logo

تبـادل نـظر

تبادل نظر

تبادل نظر

  1.  تبادل نظر
  2.  متفرقه
  3.  عمومی
  4.  کیا شغل خودشون یا همسرشون مغازه داریه میایین یه لحظه؟؟
2734
دکتر پوریوسف
عنوان

کیا شغل خودشون یا همسرشون مغازه داریه میایین یه لحظه؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 31307 بازدید | 94 پست
1398/05/27
|
10:37
اظهار نظر
مشاهده افراد آنلاین
مغازه خریدن یک بحثه مغازه زدن یک بحثه دیگه . ممکنه مغازه رو بخری و مثلا موبایل فروشی بزنی ضرر بدی لب ...

منم نظرم همینه دوس دارم ببینم چطوریه کارش بعد بخرم ک اجاره ندم...الان بااین وضعیت گرونی اشتباه نیس مغازه زدن؟؟

خدایا شکرت
1398/05/27
|
11:01

بستگی داره کجا مغازه بگیری و چه جنسی توش بریزی 

اگه این دوتارو خوب بلد باشی موفق میشی

شوهر من روسری فروشی داره تو تندیس تجریش خداروشکر درآمدش هم خوبه

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
1398/05/27
|
11:01

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
سرم یستی
بستگی داره کجا مغازه بگیری و چه جنسی توش بریزی  اگه این دوتارو خوب بلد باشی موفق میشی شوهر من ...

درماه چقدر میشه درامدش اگ اشکال نداره میشه بگین

خدایا شکرت
1398/05/27
|
11:02
چزا عزیزم

نمیدونم نه سود چندانی میکشم رو جنسم نه هیچی 

اخلاقمم خوبه 

ولی نمیدونم چرا فروش ندارم با این که کلی ایده میریزم تو کارم که اصلا تو شهرمون نیس

شاید بخاطر وضعیت اقتصادی نامعلومه

کاربران اقا نه ریپلای کنین نه تو تاپیکم بیان   
1398/05/27
|
11:03
2738
دکتر نصوری
درماه چقدر میشه درامدش اگ اشکال نداره میشه بگین

خب بستگی داره به هرماه ولی به طور حدودی ۱۰ تومن حالا یه موقع ها مخصوصا شب عید یا روز مادر و یا ماه محرم درآمدش خیلی بیشتر یا کمتر ازینه ولی در کل خیلی خوبه شکر 

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
1398/05/27
|
11:06
عزیزم ببین مغازت شاید جاش خوب نیسـ

نه جای مناسبی داره اگر بخوام برم جای پر فروشتر باید ماهی ۲تا۳تومن اجاره بدم  

ولی الان جا از خودمه

کاربران اقا نه ریپلای کنین نه تو تاپیکم بیان   
1398/05/27
|
11:06
خب بستگی داره به هرماه ولی به طور حدودی ۱۰ تومن حالا یه موقع ها مخصوصا شب عید یا روز مادر و یا ماه م ...

خداروشکر عزیزم مغازه از خودتونه یا رهن  یااجاره کردین؟

خدایا شکرت
1398/05/27
|
11:08
خداروشکر عزیزم مغازه از خودتونه یا رهن  یااجاره کردین؟

عزیزم اجاره هست ماهی ۴.۵۰۰

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
1398/05/27
|
11:08
2706
فرش بهشتی
به روز رسانی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ناخونکارم مرد😭😭😭😭

شراره_مو_عروسکی | 1 دقیقه پیش

بچه ها تورو خدا یلحظع بیاید کارتون دارم

atefehjonnn | 3 دقیقه پیش

آیا فقط من این مرض رو دارم😂

چوپان_دروغگو | 3 دقیقه پیش
بیشتر ببینید
2687
سیف

تاپیک های به روز شده

بیاید عکس بذارم

نه بابامعمولیهتازه با آرایش اینجوریه
1 دقیقه پیش

داستان کوتاه یه آشنایی

تو بگو لطفا نظرت رو
1 دقیقه پیش

بعضی ها چطور اینقدر روحیه دارن شادن

خدا ازشون نگذره. هبچکس دوست ادم نیس
1 دقیقه پیش
بیشتر ببینید
پربازدیدترین تاپیک های امروز
خانوما بیاین توروخدا رفتم توروبیکاشوهرم
توسط   fru6rhrdyyreyr4  |  3 ساعت پیش
از عکسای شخصی همتون اسکرین گرفتم😏بیاین😏
توسط   دیشداندارا  |  3 ساعت پیش
شما هم شوهر خیالی دارید؟
توسط   جنگجوی،اندوهگین  |  3 ساعت پیش

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

تو بچگی از چه وسیله ای میترسیدی

بینام1996 | 1 روز پیش

یک دنیا دلتنگیِ من

دلخوشی1 | 15 ساعت پیش

بیایین عکس بزاریم آدم شناسا بیان

dokhi97689 | 23 ساعت پیش
بیشتر ببینید
داغ ترین های تاپیک های امروز
خانوما بیاین توروخدا رفتم توروبیکاشوهرم
توسط   fru6rhrdyyreyr4  |  3 ساعت پیش
کاشکی ی حس شیشم یا ف...الگیر بود:))))
توسط   سیندرلایی_در_شب  |  2 ساعت پیش
خواستگاری از دختر بچه ی چهارده ساله
توسط   آسایش۱۳۸۸  |  3 ساعت پیش

امروز با کلینیک

پرسش و پاسخ

پرخاشگری کودک سه و نیم ساله

پرسش و پاسخ

کی می تونم تست بارداری بدم؟

پرسش و پاسخ

آیا باردار هستم؟
ورود به کلینیک