زایمان نکردن منو حرف مردوم+اسکرین

منم دوتا دارم،سومی رو هم می‌خوام ولی دو سه سال دیگه صبر میکنم وضعیم مناسب نیست،فعلا با بچه خواهرم خودمو سرگرم میکنم،

راستش دروغ چرا

من هم خیلی دوست داشتم تاماههای آخرنگم اماشوهرم  به مامانش گفت چون پزشکی هسته ای رفته بودبرای عکس رنگی ومن نبایدتا48ساعت پیشش میرفتم وچون طبقه بالای ماست زشت میشدبرای همین گفت

خانواده خودم هم ازبس حالم بدمیشدفهمیدن ولومیرفتم

خب عزیزم سین کن جواب نده 

چرا سخت می گیری 

فدا سرت 

بذار هر چی می خوان بگن 

برو سز کن چرا منتظری اخه

منم بچم تا ۴۱ هفته دنیا نیومد.امپول فشار زدن برام .کیسه اب پاره شد فهمیدن مدفوع کرده

سریع سز شدم

داستن لهم میکفتن پرستارا مدرک جمع کتیم انه مشکلی ایجاد شد مامقصر نیستیم

زنگ زدن دکترم اومد ساعت ۳شب سزز شدم.بااینوه درد طبیعی رو کشیدم 

ریسک نکن .برو بستری شو خصوصی سز شو

تو چه دل جراتی داری 

بعد ۵سال باردار شدی سزارین کن خوب

من بچه دومم بود 

دکار گقت  نت خوبه طبیهی میاری ولی خوب بچم دنیا نمیومد 

کلا دختر میگن این مدلیه قریمیا میگن . به قولی دیر کنده میشه از مادر

قبل اینته مدفوع کنه سز شو 

عزیزم منم مثل شما بودم چهل هفتم پرشده بود دریغ از درد، تو کلاس یه حرکت بهمون یاد دادن همون روزی که چهل هفتم پرشد انجام دادم، دستگیره در رو.گرفتم ده بار نشستم رو پام و پا شدم، دهمی رو که پا شدم کیسه آبم پاره شد لباسام خیس شد، زود رفتم بیمارستان، فشارم رفته بود بالا و بچه مدفوع کرده بود،اگه خودم این حرکت رو انجام نمیدادم دکترا هم نمیفهمیدن فشارم بالا رفت روزای آخر،  سزارین شدم، نمیخوام نگران بشی، ولی حتما چک کن خودت رو انقدم به حرف دکترا نباش، فشارت رو.چک کن، حرکت ورزشی ام انجام بده،انشالله نی نی ت رو صحیح و سالم بغل بگیری

چه باحال گفته😐🤣🤣🤣

عزیزم شما بارداری و حساس شدی و این طبیعیه گلم دارن حالتو میپرسن و نگرانت هستن و دوس دارن زودتر نینی جانو ببینن ب دل نگیر و ب قضیه مثبت نگاه کن

استرس نداشته باش

اگه نخواند میپرسن

بعد هم میشی مثل من که از چهار تا خواهرشوهر و مادر شوهرم یکیش نمی گفت مردی زنده ای 

به دل نگیر

منم هفته چهل تموم شد رفتم سزارین تا هفته ۴۲ نگه میدارم بعد آمپول میزنن 

اگه دیدی هفته ۴۲ با آمپول باز نمیشه انگولک نکننت برو۰ راحت سزارین

واسه تو که خوبه بابا چهل هفته ئی میپرسن

من ۲۹ هفتم بود میگفتن هنوز نزاییدی😑😑😑

جز شکم کوچیکاست و از حالتش سواستفاده کرده فکر کن تو ماه اخر بارداریش رفته پیش خواهر برادرش هیشکی بهش شک نکرد که حامله است انقدر شکمش تو بارداری کوچیکه. ماهم 7 ماهش بود فهمیدیم و فکر میکردیم مثلا اولاشه نگو اخراشه 

البته خونواده شوهرمونم از این مدلها هستند که 

طرف نامزد میکنه کسی نفهمه

عقد میکنه کسی نفهمه ها

بچه دار میشه کسی نفهمه ها و الا اخر

کلا میترسن کسی چشمشون بزنه

سر بارداری من عروسی یکی از فامیلاشون بود کللی با ذوق لباس بارداری شیک و خوشگل دوختم رفتم عروسی نمیذاشتن از جام بلند شم حتی برم با شوهرم به عروس داماد تبریک بگم و کادو بدم انگار چه جرمی کرده بودم که حامله بودم و نمیخواستن کسی بفهمه

شما جز قدیمیای سایتین؟

بله از سال 88