تا اینکه شب پنج شنبه دندونم خیلی درد گرفت ومن تحمل کرد تا جمعه بعد از ظهر درد خیلی شدید شد من روی دو زانو روی زمین افتادم وفقط با خدا حرف زدم گفتم خدایا خودت میبینی پول ندارم خودت می بینی کسی را ندارم چرا کمکم نمیکنی کمک کن خلاصه خیلی خیلی زار میزدم تا اینکه با شوهرم رفتیم یه سوزن دگزا زدم تا درد آروم شد ومسکن وکپسلول های چرک خشکن را هم سروقت میخوردم