سلام بچها من 30 سالمه 17 سال پیش مادرمو از دست دادم الان ازدواج کردم بچه هم دارم ولی خیلی دلم میگیره چقدر طول میکشه آدم یه نفرو فراموش کنه. من جایی نمیرم به ندرت رفت وآمد ی دارم با خانوادم. بعضی وقتا بدجور دلم میگیره. امشب یهو بیدار شدم دلم گرفت داشتم فکر میکردم اگر مادر یا خانواده ای داشتم فردا با دخترم میرفتم خونشون
خدا مادرتون رو رحمت کنه خیلی سخته فراموش کردن عزیز😔
مي فهممت
منم دلم برا مامانم تنگ ميشه هر لحظه ب يادشم😢
خدارحمتشون کنه
همینه 😔تا ابد همینه آدم با نبود عزیزاش هیچوقت نمیتونه کنار بیاد
فقط ما تو هیاهوی روزگاریم خودمو سرگرم میکنیم ولی همیشه گوشه ذهنمونن
خدابیامرزتش عزیزم
بیاخونه ما
ممنونم عزیزم. من سرکار میرم کلا سرگرمی دارم ولی ته دلم همش غمه. دیروز یه کلیپ همکارم نشونم داد یه گربه بدو بدو می‌کرد بعد سریع دراز می‌کشید سرشو میزاشت تو دست صاحبش چشماشو می‌بست زیرش نوشته بود همه ما یه همچین منبع های آرامشی میخوایم تو ندگی. یه لحظه دلم ریخت دیدم سالهاست هیچوقت کسی رو نداشتم باهاش درد و دل کنم یا آروم و ریلکس باشم کنارش
خواهر دارم ولی جوری نیستن که باهاشون راحت باشی یا درددل کنی. کلا خیلی تنهام.همیشه تو زندگیم خودمو سعی کردم قوی نشون بدم ولی تو وجودم انگار یه دختر نوجوون غمگین نشسته یه گوشه عزادار مادرشه اونوقته که یهو یه موج تنهایی و غم میاد سراغم
واقعا حرفت درسته همیشه دلم میخواست خیلی با ایمان باشم ولی متاسفانه نمیتونم اون ارتباط قوی رو با خدا برقرار کنم. بعضی وقتا چند روز منظم نمازامو میخونم اون مواقع حالم خوبه ولی باز ول میکنم همین میشم. هنوز نتونستم راهشو پیدا کنم.
متاسفانه پدر هم از قبل ازدواج کرده بود و کاری به من نداره کلا یعنی از بچگی پدر هیچ مفهومی برای من نداشت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
