من هنوز بيست و دو سالمه شيش ماهه عروسي كرديم
از وقتي اومدم تو اين سايت دلم واسه ني ني قننننج ميره
بعد شوهرم مياد خونه يه جوووووري با اين گربه اي كه واسه تولدم گرفت بازي ميكنه و بهش بابا بابا ميگه من دلم كباب ميشه ميگم ببين با يه حيوون اينجوريه با بچه ي خودش چه عشقي بكنه...شرايط ماليشم داريم براي بچه دار شدن
ولي ازونطرف هنوز درس بايد بخونم نميخوام انقد زود بچه دار شم
هنوز معلوم نيست اين كشور جامون ثابته يا نه
نميييييدوووووونمممممممممم
هم احساساتي ميشم هم يهو منطق مياد جاي احساسات😭