اره واقعا همینطوریه یه بار خونشون مهمون بودیم قرار شد بذا ناهار کشک بادمجان بزاریم بود من رفتم تو اتاق پیش شوهرم گفت ناهار چی داریم گفتم کشک بادمجان گفت اه نمیشه زرشک پلو بزاری گفتم نه شام میزارم بعد که رفتم بیرون از تو اتاق همسرم به مامانش گفت مامان ناهار چی داریم گفت تو چی دوست داری اونم گفت زرشک پلو مامانشم گفت باشه همونو میزاریم من همینطوری مونده چی بگم
خودش میخواد.مثلا برنجمون تموم شده بودقرار بودبره از یه کشاورز بره برنج بگیره یه جوری بود که من چن روز پشت هم خونه بابام بودم دیگه تا میومدیم خونه شب میشد،باور میکنی نرفته بود برنج بگیره میگفت حوصله ندارم برم تنهایی،حتی آبجیم بهم میگه تو چرا همه جا باشوهرتی میگم بخدا خودش اینجوری میخوادبعضی وقتادیگه بعضی جاها نمیرم،خودم خجالت میکشم،ازاینکه دیگران فک کنن آویزونشم همه جا.دیگه کم مونده که بگه سرکارمم بیا باهم بریم😂😂😂
بچها میخام این تاپیکو همیشه داشته باشم ک بخونمش. چیکار کنم؟؟
تحت هر شرایطی خونسردیتو حفظ کن...
میدونم خیلی سخته
همیشه خیانت تو اوج اعتماد اتفاق میفته به هیچ کس بیش از حد اعتماد نداشته باشید
یعنی خواهر شوهر من اغراق میکنه و دروغ الکی این بهم اینو گفت اون بهم اینو گفت من ازش یاد گرفتم دقیقا کارسازه البته من دروغ نمیگم حقیقت میگم و زیاد نمیگم که تکراری بشه مثلا ماهی یکبار از خودم جلوش تعریف میکنم از قول دیگران اما اشبزی ام واقعا خوبه و خوشبخته عروسای فامیل بد آشپزی میکنن و اینو همیشه میگم خودش میگه تو بهترینی یبار رفتیم خونه پسر عموش گفت شام خودت درست کن جلوی زنه گفت نمیتونم از غذای کسی جز زنم بخورم
وقتی اوضاع قمر در عقربه سکوت کن
عالیه تاپیکت عالی
اگ شوهرت خرج نکرد سکوت نکن
با محبت باهاش حرف بزن
اگ حرف حالیش نشد با دعوا😡من خودم اینجورم
محبت حالیش نی....
دوم اینکه سرکار نرید که خرج نکنه.توخونه خانمی کنید کلی کارای خانمانه کنید بزارید مرد زندگی اون باشه نه شما😊
واقعیتش اینه هرچی در انتخاب شوهر و خانواده شوهر درایت کمتری به خرج بدی...بعد ازدواج سیاست بیشتری لازم داری... همون اول درست انتخاب کنید که بعد مجبور نشید مثلا برا خرید یه چیز کوچیک،یا مسائل کم اهمیت هم سیاست داشته باشین... چه برسه به موضوعات مهم تر
