سلام خانوما یه خواهرشوهر دارم که پنج شش ماهه عروسی کرده دخترمم دو سال و نیمشه امشب همه خونه خواهرشوهر کوچیکه دعوت بودیم که دیگه خواهرشوهرم تازه عروسی کرده هم همه رو برا ناهار فردا دعوت کرد دخترم خیلی به عمش وابستس کلی گریه کرد شوهرم گرفتش بغل و گفت بریم پس حالا میگه من فردا نمیام خونشون تو هم نرو منم گفتم دعوتمون کردن زشته بعدشم دخترم عمشو دوست داره و...نمیدونم چرا ولی حس میکنم خوشش نمیاد جایی که اون دامادشون هستم منم باشم چون جدیدا هرجا اون هست دوست نداره من باشم ولی خودش باهاش خوبه نکنه بددلی میکنه؟ ناراحتم ازاین رفتا شوهرم باور کنین امشب همش تو اشپزخونه بودم گفتم نکنه شوهرم بددلی کنه
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
بهش بگو من دلم میخاد همیشه ب خانوادت احترام بزارم دوس ندارم رابطمون قطع بشه اینجور روابط برام خیلی ا ...
میترسم فک کنه دامادشون برام مهمه فککن یه بار خواهرشوهرم اومده بود پایین خونه پدرش بعد منم به شوهرم گفتم به زن بزنه شام اونم بیاد اینجا یهو غروب خواهرشوهرم به شوهرش زنگ زد کی میای گفت برای کجا بیام تو نگو شوهرم از قصد بهش زنگ نزده بعد منم الکی گفتم شوهرم یادش رفته و باید بیای که اومد شوهرم همش غر میزد چرا دعوت کردی و...