2737
2734

میشه از سختیاش بگید؟

آخر بدمَد صبح امید از شب من... ——> بعد از چند سال اومدم بگم که بالاخره دمید! جوری که هیچوقت فکرشو نمیکردم

من با دو تا از دوستام خونه گرفته بودیم.

هیچ سختی نداشت کلی هم خوش میگذشت

خدای من همان خدای حیوانات است‌.ای انسان ! از ظلم هایی که به من میکنی پیش همان خدایی شکایت میبرم که تو آرزوهایت را پیشش میبری


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من با دو تا از دوستام خونه گرفته بودیم. هیچ سختی نداشت کلی هم خوش میگذشت


اگر تنها بودی چی؟



با دوستات دعوات نمیشدد؟

آخر بدمَد صبح امید از شب من... ——> بعد از چند سال اومدم بگم که بالاخره دمید! جوری که هیچوقت فکرشو نمیکردم
2728
من با دو تا از دوستام خونه گرفته بودیم. هیچ سختی نداشت کلی هم خوش میگذشت

دوستاتونو چجوری پیدا کردین تو شهر غریب؟؟ اول خوابگاه موندین؟

حاجی...اصلن یه چیزی...ما نفهمیدم آخر قضیه چیه..ما دویدیم و نرسیدیم...یه عده نشستن و رسیدن!!
اگر تنها بودی چی؟ با دوستات دعوات نمیشدد؟

نه دعوامون نمی شد خونه رو اول من پیدا کرده بودم بعد روز اول کلاسمون با یه دختری آشنا شدم بهش گفتم من دنبال هم خونه هستم بعد چند ماه هم یکی از دوستامون از خواب گاه با ما همخونه شد

خدای من همان خدای حیوانات است‌.ای انسان ! از ظلم هایی که به من میکنی پیش همان خدایی شکایت میبرم که تو آرزوهایت را پیشش میبری
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730