وای یادش بخیر... مجله خانواده، روزهای زندگی، خانواده سبز... با چه ذوق و شوقی منتظر میموندم تا اول و ۱۵ هرماه بشه و شماره جدیدشون بیاد. اول داستاناشونو میخوندم بعد صفحه های شعر و مصاحبه با هنرمندا و آشپزی و ......
چقدر دنیام قشنگ و رنگارنگ بود اون روزا....
خانواده سبزبازبودم😁
من الانم 18 سالمه
از وقتی درگیر کنکور شدم دیگ نخریدم
ولی عاشقشون بودم
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
من فقط روزنامه حوادث تپش با محله روز های زندگی خوراکم بود میشستم داستانای زندگی مردمو میخوندم
وای اره یادش بخیر 😢
من خوره مجله بودم😎 یادش بخیر
واییی منمممم
اطلاعاات هفتگی
خانواده
روزهای زندگی
من از دبستان خیلی میرفتم سراغ کتاب و مجله های خواهر هام خییلی میخوندم
الان هم خیلی ها میگن قلمت قشنگه میگم شاید به خاطر خوندن زیاد بوده
آخ منن دنیایی داشتم مخصوصا رمان های بی مزه اش که چقد اون موقع به من مزه میداد😌😌😌😁
واقعا یادش بخیر روزهای زندگی با عکس بچه ها خانواده سبز بازیگرها هی پیر شدیم
من خیلی التماس میکردم تا پدرم بخرد برام اوف چه خوشحال میشدم و سرگرم ...
من
یادش بخیر . روزهای زندگی؛ خانواده سبز، موفقیت ،
منم همشو میخوندم وقتی هم پول نداشتم بخرم میذاشتم تاریخش که گذشت میرفتم میخریدم دوسه تاهم همینجوری بهم میداد
روزای خوبی بود
منم همینطور.پول توجیبی هامو جمع میکردم و میخریدم.البته یواشکی خخخ چون مامانم دعوام میکردکه چراا پول توجیبی هامو چیزینمیخرم بخورم ومیرم مجله میخرم.مخالف مجله بود
یادش بخیر.دلم تنگ اونروزا شدو همچنین گرفت.چه ساده وبی فکربودیم
