خواهرم ٢٠ سالشه و مجرده واصلا شوهرم نمياد اون صبح ميره شب مياد منم خونه حوصلم سر ميره اخه
خوب عزیزم شما غذا درست کمن اونا بیان بخورن چرا همش تومیری گلم
چی نوشتی اصلا
خب برای نهار نرو بعد از ظهر برو
باشگاه و تفریحات دیگه برای خودتون در نظر بگیرین .احترام خودتون با کمتر رفتن بیشتر حفظ میشه
کلاس خیاطی نمیدونم کامپیوتر یا زبان یا شنا یا ...
یه کلاس برو سرگرم شو
عزیزم حتما ک برای سرگرمی نباید بری خونشون
کارای مختلف دیگه بکن
نمیاد خونتون؟
خب هر روز که نمیرن یه روز در هفته برو ده پونزده روز یبارم اونا رو بگو بیان پیشت
برو کلاس حوصله ت سر نره
چهحوصله ای داری هروز میری
خواهرتم حق داره ازدواج کردی که هروز خونه مامانت باشی مگه
خب اگه میری ام عصری دوساعت برو برگرد
سعی کن واسه خودت سرگرمی ایجادکنی که همش نری
خب حداقل واسه ناهار نرو یا صلح یا عصر
با ناهار دعوتشون کن اونا بیان
یا ناهارتو بردار ببر اونجا باهم بخپرید
خواهرتم حق داره خدایی
به خواهرت بگو منم اندازه توتو اين خونه جا دارم
تنها باشی ی بارم تو غذا درست کن ببر قبول کن تنبل بازی در میاری راه های خیلی زیادی هس
من متوجه نشدم چی گفتی؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
