مامانش خیلی فوضول بود یه بار درو باز کرد اومد تو ما دو تاهم لخت بودیم لا پتو
همینجور اومد نشست ننش شوهرم اعصابش خورد شد منکه از لاپتو تکون نخوردم شوهرم لخت از زیر پتو پاشد شروع کرد لباس پوشیدن ننش داشت اب میشد🤣
منم اصلا به روی خودم نمیاوردم
تازه شرت و کرم هم وسط اتاق افتاده بود🤣🤣🤣