2410
2553
عنوان

يه بغضى توگلموكه نميتونم توروى كسى دربارش صحبت كنم

| مشاهده متن کامل بحث + 955 بازدید | 71 پست
دارم عذاب ميكشم نميدونم چه دليلى براخونوادم بيارم اگرنظرشون صددرصدباشه ميدونيدچندسال پيشم خواستگارى ...


اگر خانوادت خواستن اجبارت کنن،حتما حتما جریانو به مادرت بگو.اصلا زیر بار نری یه موقع.

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

نميدونم اصلانتونستم اينقدركه نقاب اين مردمحكمه كه حتى ممكنه مامانم به من شك كنه تااون نميدونى وقتى م ...

لااقل الان که بزرگ هستی بهش بگو 

🖤پایداااااار تاااااا پاااااااای داااااار🖤
2456
دارم عذاب ميكشم نميدونم چه دليلى براخونوادم بيارم اگرنظرشون صددرصدباشه ميدونيدچندسال پيشم خواستگارى ...

پسر اون یکی عمه ات خوبه؟؟؟ بگو تو اونو از بچگی دوس داری، خانوادت به زور میخوان شوهرت بدن اگه تو بگی نه؟؟؟ 

عزیزم ادمای هیز و کثیف همه جا هست تو خاطرات بچگی اکثر دختر بچه ها و حتا پسربچه ها!!! همچین خاطراتی هست منم یبار بچه بودم البته اوایل نوجونی شوهر عمم دیدم گفت بیا برسونمت اونجایی ک میخای بری بعد تو ماشین شلوارشو دراورد و اونجاشو نشونم داد منم داد و بیداد کردم و تهدیدش کردم ک ب بابام میگم بعد خودشو جم کرد و ترسید 

چیز زیاد مهمی نیست اونقد ک بش فکر کنی و بابتش خودتو عذاب بدی سعی کن ب یکی از اعضای خونوادت بگی جریانو بعدم پسره اگ خوبه شرایطش قبولش کن و بعدا انتقامتو از شوهر عمت بگیر

منم تو بچگی از این خاطره های بد دارم پیرمردهای آشغال

 پیرمرد سرکوچه به بهانه ی قصه گفتن ما بچه ها رو جمع می کرد پسر و دختر و جای ممنوعمون رو می مالید

نمی دونم چرا هرروز هم می رفتیم پیشش

۳یا ۴ سالم بود.

🖤پایداااااار تاااااا پاااااااای داااااار🖤
2714

عمم خيلى خوبه پسرشم واقعاآقاست ولى وقتى نگاهش ميكنم انگارچشاى باباشودارم ميبينم نميتونيم يك عمرباهاش باشم اونم اينقدرسربه زيره ولى احساس ميكنم يكيه مثل باباش شايداگراون باباش نبودعاشقش بودم 

عمموخيلى دوست دارم عيداكه مامانم ايناميرن جاش من نميرم واقعابدنگام ميكنه وزل ميزنه توچشام طورى كه بقيه نفهمن

عزیزم ادمای هیز و کثیف همه جا هست تو خاطرات بچگی اکثر دختر بچه ها و حتا پسربچه ها!!! همچین خاطراتی ه ...

ميدونى يكى ازخواهرام ٩سالشه چندوقت پيش رفته بودبامامانم خونه عمم بعدچندروزبعدطفلك زومدپيشم گفت خواهر اينقدربدم اومدتارفتم توحياط دستشويى فلانى اينطوربوسم كردم

من نزديك بودقلبم ازكارواسته

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز