ساعت ۴و نیمه واقعا چرا نمیخابیم؟؟؟؟ صفحه 2

zahra20011

مدیر

عضویت: 1398/05/18

تعداد پست: 1537

چرااا تا الان دارین چیکار میکنین

برا جور شدن عروسیم صلوات😍دلبره لاشیِ منی طُ!

1398/05/23

04:27

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

کژال_هستم

عضویت: 1398/03/28

تعداد پست: 224

پری شدم دلم دردمیکنه

لوزه هام ورم کرده درد میکنهاعصابمو خوردکرده

چشمامم میسوزه

😐بخاطراینا

1398/05/23

04:31

0 نفر لایک کرده اند ...

بانوشیدا

عضویت: 1396/11/30

تعداد پست: 2590

فکر به بی پولی

قصه زندگی خواهرم

بیکار شدن برادرم

بی اهمیتی پدرم به بچه هاش

صورت نحس مادر شوهرم که جونیم رو داغون کرد و الان که تنهاست پشیمونه ولی افسوس

هزار تا چیز دیگه والبته موهام که با دکلره سوخته

1398/05/23

04:31

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان_ستایش

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

خاطره۲۰۱۹

عضویت: 1398/02/23

تعداد پست: 10854

من کلا پاراسومنیا دارم نمی تونم شب بخوابم

چی چی داری

1398/05/23

04:32

0 نفر لایک کرده اند ...

shabnam60

عضویت: 1396/03/20

تعداد پست: 11945

سرچی؟

ازدواج سفيد 😂😂😂😂

خانمهاي گل 🌹مامانهاي زيبا 👸👰🏼📌بنده كارشناس مامايي📌عضو سازمان نظام پزشكي كشور📌داراي گواهينامه زايمان فيزيولوژيك

1398/05/23

04:32

2 نفر لایک کرده اند ...

sahar12345

عضویت: 1396/09/04

تعداد پست: 4493

دخترم نمیخوابه 2سال و نیمشه

1398/05/23

04:32

0 نفر لایک کرده اند ...

خموش2

عضویت: 1398/04/16

تعداد پست: 1940

پام درد می کنه خوابم نمیره میام اینجا دردم یادم بره😊😅

1398/05/23

04:32

0 نفر لایک کرده اند ...

مهنازمتین

عضویت: 1397/03/25

تعداد پست: 485

فدات، از بس تو طول روز صدا بچه ها تو گوشمه شبها و آرامشش بهم‌ حال میده، البته ماهی یکی دو شب ایتجوری ...

ای گفتی.منکه به لطف پسرم کل شبانه روز سه چهار ساعت خوابو به زور دارم.

1398/05/23

04:32

0 نفر لایک کرده اند ...

nilofar1372

عضویت: 1397/01/16

تعداد پست: 4721

من کلا پاراسومنیا دارم نمی تونم شب بخوابم

هنوز تبش نخوابیده 😆

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد

1398/05/23

04:32

0 نفر لایک کرده اند ...

لوریتا۲۴

عضویت: 1396/11/12

تعداد پست: 18013

داشتيم دعوا ميكرديم با يه آدم كلان شوت و پرت

هرنوع توهینی که داشت بهمون کرد بحث وکش داد اخه یه ادم چقدرصبردارع منم گفتم مخالفم ولی گیرندادم شروع کردکه ازخوک بی ارزش ترین احترام برای خودتون قائل نیستین ولی دست نیلوفردردنکنه باجمله ای به من گفت دوست پسرازکجا پیدامیکنی یکم خندیدیم

1398/05/23

04:32

3 نفر لایک کرده اند ...