اصلا نمیخوام باهاشون در ارتباط باشم
بخاطر بی ادبی و بی احترامی هاشون همسرمم میدونه چقد ازشون دلخورم اما بعد از یکسال میگه دعوتشون کنیم زشته همه ددعوت کردن دلم نمیخواد شوهرمو برنجونم اما از اونا متنفرم نمیدونم چیکار کنم برادر شوهرم یکسال با ما زندگی کرد مثل برادرم میدیدمش از وقتی عقد کرد اخلاقش گندتر شد حتی عقدش و انداخت وسط هفته ما نتونستیم بریم کل خانواده و اقوام از رفتارهای خودش و زنش ناراحت و خیلی مسایل دیگه ..
من دلخورم چجوری براشونت غذا بپزم کوفت کنن، البته تما دلخوری هامو ب مادرشوهرم گفتم حق و داده بمن
وقتی شوهرم دعوت و مطرح کرد من گفتم ببرشون رستوران من نمیتونم از کسی پذیرایی کنم
حالا بنظرتون من چیکار کنم؟ من بخاطرر شوهرم خیلی فداکاری کردما این یکی و نمیتونم هضم کنم رفتارهای زشت زننده ی اونا میاد جلو چشمم