یه بار من حلقم رو گم کردم جایی گذاشته بودم گم شده بود کلی دنبالش گشتم گریه کردم جرات نمی کردم به همسرم بگم چند روز دنبالش گشتم یواشکی یه دفعه جلو همسرم گریه کردم دیدم رفت انگشتر رو برام آورد گفت چرا ميزاري دم دست این چند روز هم فهمیدم داری دنبالش میگردی ميخاستم تنبیه بشی جلو دست نزاری
حالا شما گفتی یاد خودم افتادم شاید همسرت برداشته خبر داره گم کردي