2726

https://www.instagram.com/p/BzU4emcg9Y5/?

igshid=gav5yp2xdb71


شما صبح ها و شبا قبل خواب چه کارایی رو همیشه انجام میدین؟

من هیچ ام  وتُ  در تمامِ هیچِ من همه ای …♥️

شب مسواك، گوشي بازي و خواب. صبح قهوه، گوشي بازي، ناهار، فيلم. 😐

"هلیا! احساس رقابت، احساس حقارت است. بگذار که هزار تیرانداز به روی یک پرنده تیر بیندازند. من از آنکه دو انگشت بر او باشد، انگشت بر می‌دارم. بگذار آنچه از دست رفتنی‌ست از دست برود".     نادر ابراهيمي

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

شب ها: مسواک میزنم. خونه رو مرتب میکنم. پرده ها رو میکشم. در ها رو قفل میکنم. لامپ ها رو خاموش میکنم. 

صبح ها : صورتمو با آب و صابون میشورم. زیر کتری رو روشن میکنم. پرده ها رو کنار میزنم. درها رو باز میکنم.

صبحونه میخوریم و بعدش دیگه شروع میکنم به تمیزکاری خونه.

صلح طَلَب ، اما جَنگ بَلَد😎💖 دوستان اگه اطلاعاتی راجع به شرایط وام مسکن میخواید بدونید اینجا نوشتم، امیدوارم به دردتون بخوره، به امید صاحبخونه شدن تمام هموطنانم🙏💖
2728

صبح بیدار میشم ساعت ۶/۱۵

یکم تو نت میچرخم.دستشویی و مسواک

لقمه برای سرکار میگیرم

غذای گربه هامو میدم

بعدش میرم سرکار

بنده کاربر قدیمی نیستم.دیگه حداکثرش یه سال ، خواننده خاموش هم حساب کنیم یه سال و نیم🤣لاکچری نیستم.به ارواح جدم نیستی درحدم هم نمیتونم بگم ، نمیتونم از اون بندگان خدابیامرز مایه بذارم ، ریپلای بکن ریپلای میکنم ولی مودبانه ، لطفا انتقام گرسنگی و اعصاب خراب و شوهر بد و گریه بچتون رو از بنده نگیرید ، تفاوت فرهنگ و عقیده و ...داریم مودبانه بحث کن بنده از اینور گوشی نمیتونم به شما صدمه بزنم تو هم هرقد جیغ بزنی صداش به من نمیرسه حداکثر مرورگرم میبندم میرم سر یکار دیگه پس خواهشا به اعصاب خودت رحم کن و مسلط باش....باشد که زین پس دوستان خوبی برای هم باشیم اینجا😘

صبحااول برس بعد دستشویی ودست وصورتمو میشورم ووضومیگرم ونماز بعد صبحانه بعد کارای خونه بعد گوشی باز یکم میخوابم بعد پامیشم ناهار بپزم وکارای خونه وناهار خوردن باهمسر بعدش خواب یکساعت ظهر وادامه زندگی خرید وتماشای تی وی یا بیرون رفتن 

خدایا خودت محافظ دخترنازم باش

مسواک روغن بادام میزنم دورچشم هلیله سیاه میخورم واسه موهام پاهاموکرم میزنم ودستامو میخام صبح هم پامیشم ی چشم بسته یکی باز صبحانه شوهرمواماده میکنم ک بره سرکاربعدم ک دروپشت سرش نیبندم شیرپسرمومیدم میخابم😩

شبا خونرو مرتب میکنم مسواک میزنم گوشی.

صبحا تختو مرتب میکنم صورتمو میشویم مسواک میزنم موهامو شونه میکنم.صبحونه میخورم تلوزیون و رون میکنم اهنگ گوش میدم همزمان ناهار رو درست میکنم و خونرو مرتب میکنم 

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤عاشق شادمهرم، ب امید روزی ک برم کنسرتش 🥰

صبح اول جاهارو تخت پسرمو مرتب میکنم کتری رو روشن میکنم و میرم تو حمام موهامو شونه میکنم دست و صورتمو میشورم و صبحانه آماده میکنم نیخورم میرم سراغ تمیز کاری خونه و ناهار 

شبا هم مسواک میزنم صورتمو تمیز میکنم گلاب میکشم رو صورتم دستامو مرطوب کننده میزنم و میخوابم 

😍آه باران باران    شیشه پنجره را باران شست    از دل من اما چه کسی یاد تو را خواهد شست؟؟😍
ارایشتون رو چطوری پاک میکنید؟ یعنی با چی میشورید؟

با شامپو بچه.

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤عاشق شادمهرم، ب امید روزی ک برم کنسرتش 🥰
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730