اومده بودیم مسافرت خواهرم هم گفتن میایم شوهرم گفت تو ماشین جا نداریم چیز اضافه فقط نیارین ماشینم تازه داده بود نانوتمیز بود دیدیم جوجه پسرش وازداین محلی ها هم بود بایه جعبه بزرگ اورده شوهرم تا خوده مقصد بامن قهر بود وحرف نمیزد وپاشم گذاشته بود رو گاز هی معلوم بود عصبیه باز از اونروز رد شد خواهرم فهمید شوهرم یجوریه بعددیروز برا عید قربان تصمیم گرفتیم بیایم مسافرت شوهر خواهرم گفت ماهم باهاتون میایم سگ پاکوتاه داست گفت بیارم شوهرت باز غرغرمیکنه گفتم نمیدونم وبا ناراحتی نشستم توماشین فهمیدونیاوردحالا اومدیم دامادمون میخاداز خواهرش سگ بگیره بیاره به خواهرم گفتم چجوریه مگه میخاد بیاره حالامیگه با ماشین دیگه تو جعبه میزاریم شوهرم بفهمه کلی غر میزنه همینجوریشم غرغرو هس دیگه بدتر چکار کنم
با اجازه استارتر عزیز
کاربرهای گل بیایید آخرین تاپیکم
چالش گذاشتم
باهم سفر نرین
حق کاملا با شوهرته محکم بهشون بگو سگ و هیچ حیوونی دوست نداریم تو ماشین بیارید
چه اصراریه بااین خواهرت بریدسفر؟
نریدباهاشون خوب
به شوهرت بگوازالان که اگه بخوای میپیچونمشون
مسلم بدون میگه نپیچون
شوهر آبجیت عجب آدم بی ملاحظه ایه،خب میبینه طرف بدش میاد نکنه اینکارو.حالا جوجه کجا سگ کجا
نگید میرید مسافرت خوب
با خواهرت که راحتتری بگو
زنگ بزن بگو سفر باهاتون خوش میگذره یه وقت ناراحت نشی ولی یه جوری به شوهرت بگو حیوون نیاره که ناراحت نشه. با خاطره خوش بریم و برگردیم
حالا سگ هیچی
ولی جوجه که چیزی نیست شوهرت زیادی حساسه😕😕😕😕
خوب شوهرت غر بزنه حق داده اونا وقتی با شما میان بایدملاحظه کنن خودشون کمن سگشون میارن
عزیزم من عاشق سگم
ولی تو ماشین نمیزارم
چون اگه جیش کنه بسیار بوی بدی میده
شما باید اولویت همسرت باشه
بگو دوست نداریم نه من نه شوهرم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
