مادرشوهر بیشعورم بیمحلم کرد

فقط وفقط دوری ودوستی چرا خونتون نزدیک مادرشوهره؟؟

منم فاصله خونه ام تا خونه مادرشوهر۱۰دقیقه اس خونه جاری هامم تقریبا نزدیکه جاریم که همیشه هرجا میره بچه هاشو میاره خونه من ماشالا اونا هم پررو تا یه لیوان اب دستت میگیری میگن ما هم میخوایم بزرگم هستنا.واقعا پشیمونم از این نزدیکی

عزیزم تو این زمونه باید جواب موشکو با موشک بدی.بخوای احترام بذاری واس کسی ک حالیش نیس بدتر میشه طرف عک میکنه اون محترمه.الکی بیجنبه هارو بزرگشون نکنیم.ووواللللا.حق با همسرته کاااملا

شما اگه به عروستون‌احترام بذاری و مثل یه بانوی باشخصیت رفتار کنی پسرت این حرف و نمیزنه که هیچ حلوا حلواتم میکنه.طرف حق و باید گرفت حالا مادر میخواد باشه همسر میخواد باشه یا عابر پیاده.بی احترامی که بکنی مادرم باشی باهات برخورد میشه

واقعا از یه سنی به بعد باید دوری و دوستی پیشه کرد، آدم وقتی بزرگ میشه با مادر خودشم تو یه خونه هی درگیری و دعوا پیش میاد چه برسه به مادرشوهر

دیگه نرو خونه اش مگه ادم ببخشید دیوونست بذاره یکی با روح وروانش بازی کنه. قهر نکن باهاشون ولی ازشون فاصله بگیر شوهرتم که هواتو داره چی میخوای دیگه.

وای مادر شوهر من افتضاااحهههه خودشو میزنه ب کرد بودن همش میگه نمیشنوم شوهرم روز اول بهم گفت میشنوه گولشو نخور ایقد بدجنسه و از غرض خرف میزنه بعدشم میگه منظوری نداشتم همش عروس بزرگشو دوس داره همش میگه زنگ بزنیند بیان ولی ما ده روزم نریم خبری نمیگیره همش میگه تاهار چی خوردین میگم ماهی میگه از کجااوردین امشب شوهرم گفت دزدیدیم

عزیزدلم منم پسردارم اگه باعرضه باشیم همچین مادرشوهری نمیشیم که همچین پسری تربیت کنیم.منم مادر شوهرم زن خوبیه ولی بعضی وقتا خیلی خوبه بعضی وقتا هم حالتو میگیره بدجور ولی من همیشه باخودم میگم من میشم مادرشوهری که احترام بزاره به عروسش ونوه اش وپسرش تا هم پسرم سربلند باشم هم فوحش نخورم

نه اتفاقا ما خانوما دل نازکیم.همسر من دقققیقا حرفی ک گفتینو مو به مو انجام میده ینی تا بی احترامی میبینه کلا نمیره خونشون تا وقتی ک بفهمن و پاپیش بذارن.البته نا گفته نماند ک کسی تا نخواد عوض نمیشه.رابطه ماام خلاصه میشه تو ۳ماه یه بار

من خودم قبل اینکه مادرشوهر باشم عروس هستم خیلی وقتا از مادرشوهرم رنجیدم جوابشم دادم ولی حتی یه مورد هم اجازه ندادم پسرش حتی پشت سرش به مادرش بی احترامی کنه حساب من که عروسشم بااونکه پسرشه جداست

وای منم بالای خونه مادرشوهرم هستم منم یه سری رفتم پاببن مادرشوهر به جاری میوه داد به من نداد دلم شکست زیر نظر داره اصلا مارو میگه این خواهرت چرا نیومده اون خواهرت چرا زود بزود میاد مامانت چرا نمیاد کمکم کنید چطوری مخ شوشو رو بزنم ک از اینجا کنده بشه 

دم شوهرت گرم مثل شوهر خواهر منه قشنگ هوا ابجیمو داره چون خودش میدونه مقصر مادر خودشه. برین زندگیتونو بکنید این ادمای مریض مخصوصا اینکارو‌میکنن ارامش از ادم بگیرن.