اگه نخواین برید اونجا شوهرتون اصرار کنه چطور رفتار میکنید،، اگه بگه برای خانوادم کاری بکن،، پولی قرض بده،، کادو بخر شما نخوایین چه جوری رفتلر میکنید که ناراحت نشه،،
هیچ کدوم از این کارا را نمیکنم
خب خانواده اش هستن
کار بد بد
اگه پست سرتون یه حرفی زده باشن به شوهرتون چه جوری ثابت میکنید که اشتباه کردن که شوهرتون طرف شما رو بگیره
من میگم باشه صبر کن کارهام را کنم میام
بعد اونقدر لفت میدم تا دیر وقت بشه
شما پول قرض بدید؟ مگه خودش نداره؟ باید ببینی چرا دلت نمیخواد باهاشون ارتباط داشته باشی. بدون دلیل قانع کننده نمیشه ارتباط رو کم یا قطع کرد. خودت رو بذار جای همسرت
عزیزم ادم نمیتونه همه رو راضی نگه دار تلاشتو بکن فقط همسرتو پدرو مادرشو نگه داری اونم تاجایی که شخصیت و غرورت حفظ بشه
محبت هم اندازه داره و باید دو طرفه باشه
من نمیگم نمیام
خودش میفهمه ک نریم بهتره
گفتم هرچی اینور بخرم باید واسه اکنورم بخرم بخاطر همین چیزی نمیگه
اتفاقا سوال منم هست
الان خواهرشوهر من گفته بچه هامو ببرید مسافرت
نمی دونم چیکار کنم؟
برم؟ نرم؟
فکر نکنم راهی باشه
شوهر من از اوناس که میگه هرچی من گفتم بگو چشم
اعتراض نکن
منم نمیتونم
الان من فرش کهنه ی جهاز مادربزرگ شوهرم زیر پامه
فرش نمیخره واسه خونه
ولی ماشین فروخته پولش و بده پسرعمش سرمایه کنه واسه کار
جوابش هم اینه پسرعمم بدبخته بابا نداره عمم نداره
ولی پسرعمه ی اون بچش و درد آتلیه نوزاد بهترین عکسا رو گرفت
ولی‌من دو تا بچه آوردم نتونستم ببرم آتلیه
و من دارم به طلاق فکر میکنم
شوهرم آدم بشو نیس
میگم بریم مشاور و... میگه میدونم مشکل از منه ولی حرف باید حرف منوباشه
اونا ازم متنفرن ولی من انقد دوس دارم برم مهمونی
هی خودم اصراره شوهرم میکنم مثلا ناهار بریم اونجا.وقتیم میریم ننش انقد بدش میاد میگه اایییش حالا چی بذارم بخورید 😁😁😁😁
ولی من میخورم و اهمیت نمیدم
