سلام دوستای خوب گل
ما الان تو شرایط بد اقتصادی زندگی میکنیم یه خونه کوچیک با هزار بدبختی تو کرج خریدم شوشو ماهی 700 حقوق میگیره که ماهی 500 قسط هست حدودا با یارانه ماهی 340 خرجی داریم تا ته برج و واقعا سخت میگذره
من خودم امسال نه کادوی روز زن گرفتم نه شب عید چیزی به عنوان عیدی
شب عید گفتم مادر شوشو برای خودش چیزی نخریده البته کار همیشه اش هست راه دوری نمیره بزار براش یه بلیز بخرم
یه جا نزدیک خونه مامانم لباسهاش رو که خوب بودن رو ارزون تر میداد من یه بلیز براش خریدم که خوشش اومد و همه هم تعریف کردن بهش می اومد
منم دیدم خوبه رفتم یه طرح دیگه اش رو برای روز مادر براش خریدم و کنار گذاشتم که روز مادر شرمنده نشم دست خالی
برای مامان خودم هم عیدی که نگرفتم
روز مادر یه روسری هم خریدم و با همون بلیز بهش دادم
کادو رو که بهش دادم اصلا جلوی خودم باز نکرد که تشکر کنه
شب که اومدم دیدم خیلی به هم ریخته و مچاله انداخته روی یه مبل و روسری هم همینطوری پشت و رو انداخته بود خیلی ناراحت شدم فرداش هم اومدم دیدم که همون مدلی هنوز روی مبل افتادن منم خودم برداشتم مرتبشون کردم
بماند که دختر بزرگش با اینکه خیاطی هم میکنه و پول داره دو روز بعد با یه جعبه شیرینی دانمارکی اومد دیدن مامانش
دختر کوچیکش هم که یه روسری بهش دوستاش کادو داده بودند اونم داد به مامانش
دختر وسطی هم خبر ندارم من چیزی ندیدم حالا شاید پول داده باشه نمیدونم چون خیلی پولداره
حالا بعد چند روز برگشته به شوهرم گفته از سمیه بپرس این بلیز رو از کجا خریده گشاده بره عوض کنه
حالا سایزش دقیقا همونی هست که شب عید خریدم و خوشش اومده بود مادر شوهرم هم چاق اصلا لاغر نیست
خیلی بهم برخورده مگه شرایط پسرش رو نمیدونه چه توقعی داشته
پیش خودم فکر کردم برم بلیز رو ازش بگیرم به هوای عوض کردن و دیگه هم هیچی براش نخرم به جاش
یا اینکه حقیقت رو بگم و بگم اگر دوستش نداری بنداز دور
از دیشب فکرم رو مشغول کرده
ما الان تو شرایط بد اقتصادی زندگی میکنیم یه خونه کوچیک با هزار بدبختی تو کرج خریدم شوشو ماهی 700 حقوق میگیره که ماهی 500 قسط هست حدودا با یارانه ماهی 340 خرجی داریم تا ته برج و واقعا سخت میگذره
من خودم امسال نه کادوی روز زن گرفتم نه شب عید چیزی به عنوان عیدی
شب عید گفتم مادر شوشو برای خودش چیزی نخریده البته کار همیشه اش هست راه دوری نمیره بزار براش یه بلیز بخرم
یه جا نزدیک خونه مامانم لباسهاش رو که خوب بودن رو ارزون تر میداد من یه بلیز براش خریدم که خوشش اومد و همه هم تعریف کردن بهش می اومد
منم دیدم خوبه رفتم یه طرح دیگه اش رو برای روز مادر براش خریدم و کنار گذاشتم که روز مادر شرمنده نشم دست خالی
برای مامان خودم هم عیدی که نگرفتم
روز مادر یه روسری هم خریدم و با همون بلیز بهش دادم
کادو رو که بهش دادم اصلا جلوی خودم باز نکرد که تشکر کنه
شب که اومدم دیدم خیلی به هم ریخته و مچاله انداخته روی یه مبل و روسری هم همینطوری پشت و رو انداخته بود خیلی ناراحت شدم فرداش هم اومدم دیدم که همون مدلی هنوز روی مبل افتادن منم خودم برداشتم مرتبشون کردم
بماند که دختر بزرگش با اینکه خیاطی هم میکنه و پول داره دو روز بعد با یه جعبه شیرینی دانمارکی اومد دیدن مامانش
دختر کوچیکش هم که یه روسری بهش دوستاش کادو داده بودند اونم داد به مامانش
دختر وسطی هم خبر ندارم من چیزی ندیدم حالا شاید پول داده باشه نمیدونم چون خیلی پولداره
حالا بعد چند روز برگشته به شوهرم گفته از سمیه بپرس این بلیز رو از کجا خریده گشاده بره عوض کنه
حالا سایزش دقیقا همونی هست که شب عید خریدم و خوشش اومده بود مادر شوهرم هم چاق اصلا لاغر نیست
خیلی بهم برخورده مگه شرایط پسرش رو نمیدونه چه توقعی داشته
پیش خودم فکر کردم برم بلیز رو ازش بگیرم به هوای عوض کردن و دیگه هم هیچی براش نخرم به جاش
یا اینکه حقیقت رو بگم و بگم اگر دوستش نداری بنداز دور
از دیشب فکرم رو مشغول کرده
