دیشب خانوادش اینجا بودن از در ک اومد تو دید خواهرش نشسته رفت پیشش ن سلامی ب من کرد ن هیچی تو خونه نشسته بود کنار خواهرش و براش صحبت میکرد حتی ب من یه نگاهم ننداخت سرسفره بین اون همه جمعیت اونطوری ک با محبت ب خواهرش نگاه میکرد ب من نگاه نمیکرد من صحبت میکزدم اون صحبتمو قطع میکرد با خواهرش صحبت میکرد انقدر بااشتیاق و مهریونی صحبت میکرد حسودیم شد حالم گرفته از دیشب
حق داری !!! بهش بگو اگه برعکس بود خودت چه رفتاری با من داشتی؟!!
اخه خیلی رفتارا انجام داد سر سفره نگاش همش ب خواهرش بود سرسفره صحبت میکرد مخاطبشو خواهرش قرار میداد من صحبت میکردم صحبتمو قطع میکرد حتی بهم نگاهم نمیکرد