بعد یهو زدم روش ..دیدم صدای همسرمه..داره میگه دیگه اینمجور شد..دیگه چی میخوای دیگه بهونت چیه...
یهو یادم افتاد عه اون موقع که ما دوس بودیم...مادرشوهرم با خونواده من لج کرده بود و نمیومد هی بهونه میاورد...مخالف بود که من اخرین بار که شوهرم کفت اخرین بهونشو اکی کردم میخوام امشب بهش بگم...
منم کفتم صداشو صبط کن واسم..ببینم چی میگه..