سه روز یکی از دوست های همسرم با خانم دومش اومدن خونه ما مهمان
ما اذ-ش هستیم این خانم و اقا هم از دزفول
روز اول قرمه سبزی و برنج و .... اش بود بعد اون خانم به من میگه شما سبزی قرمتون چیه من یک قرمه ای می پزم اصلا اینجور نیست در صورتی که من هم قرمه هام عالی میشه حالا داخل باغ میگه من اش می پزم اصلا اینجور نیست که .....😶
کلا فقط از خودش تعریف
حالا اقاااااا
۴۲ ساله است ۸ بچه داره ۳ راهنمایی زنش دادن خانمش از خودش بزرگترها آقا نوه هم داره حالا خانم متولد ۷۱ میگه حاجی زن اول نمی خواسته به زور براش گرفتن و کلی زجر کشیده حاجی زن توله میبره دکتر و دکتر بهش میگه مادرانه
واقعا دلم گرفته از بی معرفتی خیلی از ادم ها خانمی که ۸ شکم زاییده اونم تو روستا نمی تونه شادابی یک خانم جوون داشته باشه اما انسانیت این وسط .....😥معرفت و مرام و مردنگی کجاست؟ به خانم اولش چی میگذره؟