ما پیش خانواده همسرم زندگی میکنیم ، مادرشوهرم شاغله بیشتر اوقات من کارای خونشو میکنم البته خورد و خوراکمون جداس ولی باز وقتی میرم اونطرف میبینم مثلا ظرفاشون مونده یا خونه کثیفه دلم نمیاد و انجامشون میدم یا مثلا میریم مهمونی اصلا روم نمیشه بشینم میزبان همه کارا رو بکنه درصورتی ک فامیلای شوهرم بیشتر اوقات وقتی میرن مهمونی دست ب سیاهو سفید نمیزنن ولی من نمیتونم 😶 ولی الان دیگه تصمیم گرفتم دیگه زیاد خودمو ب کار نبندم چون یوقتایی انگار وظیفت میشه ، و وقتی آدم بی تفاوتی طرفشو میبینه سرد میشه از همه چی
من فقط کمک‌کسایی میکنم که اومدن خونمون و کمک کردن..همین ..وگرنه جایی اصلا بلند نمیشم
هیچ جا
وای.من تو ام یا تو منی؟
من قبلااینطوری بودم امادیدم دارن سواستفاده میکنن یه سریا منم کمترش کردم الانم تومهمونیا بعضی وقتا اگرکمک بخوان منوصدامیزنن چون میدونن نسبت به بقیه کاری ترم
عروس دایی من اینجوریه
فرض کن پاگشاش کرده بودیم پاشده بود ظرف بشوره😁
کلا نمیتونه بشینه دیگه
من برعکس شمام
خیلی خودمو به زحمت نمیندازم برای دیگرون
من اصلان جايي پا نميشم كسي هم بياد دلم نميخواد پا بشه
شما خیلی اشتباه میکنی دوست عزیز .من هر جا برم کار میکنم ولی خونه مادرشوهر اونم هرروز یه کم زیاده رویه
منه احمقه خر
منم مث توام همیشه پا میشم کلی کمک میکنم ینی کل آشپزخونه طرفو مرتب میکنم بد میرم خونم
فقط خونه کسی کار میکنم که میدونم اگه نیاز داشته باشم کمکم میکنه
منم میکردم شوهرم جمعم کردگفت مثل بچه ادم بشین جات مگه اینا براتو میکنن😂😂😂
حالا خوب شدم هرکی برام بکنه براش میکنم
فک کن من مادرشوهرم شب میاد خودشون میگن بریم اونطرف بعد پدرشوهرم هی ب زنش میگه تو بشین محبوب شام بذاره 😣😣😣😣
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
