2726
عنوان

رفتن خونه مادرشوهر

1173 بازدید | 15 پست

سلام دوستای گلم شماها چند وقت یکبار میرین خونه نادرشوهر و خواهر شوهراتون ؟ دوست دارم سیاست شده برم لطفا بگین شماها چی شکلی میرین با دعوت بی دعوت ؟ چقدر میمونین ؟

خانواده شوهرم شهرستانن هر وقت شوهرم مرخصی داشته باشه میریم 

یه خواهرشوهرم نزدیک اون هروقت دعوت کنه میریم 


عمری صبور، درد کشیدی، چه بی صدایک روز صبح زود، پریدی، چه بی صداراحت بخواب، ای گل نیلوفری، بخوابما مانده ایم و غربت بی مادری، بخواب.............. خدا همه رفتگان خاک رو بیامرزه روحشون شاد  ممنون میشم برای شادی روح مادرم صلوات بفرستید.

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

من هفته ای یبار خونه مادر شوهر میرم. ولی خواهر شوهرم  دو سه روز یبار میاد به من سر میزنه من  خیلی خونش نمیرم

یه معلم دینی تو دبیرستان داشتیم ، میگفت اگه یه مرد تو خیابون صداتون کرد ، نگین بله ! بگین  هان .  شاید همون لحظه داشته صیغه میخونده!                                                        اون اولین درس زندگیم بود ..😂🤭

خونه خواهر شوهر با دعوت يه شام يا نهار

خونه مادر شوهر اگه باشن جمعه ها نهار 

چون ما كلا يه شهر ديگه ايم 

چهارشنبه شب تا جمعه شب ميريم شهري كه خانواده هامون هستن

لبخند زيبا حق همه مردم است☺️

الان ک چند ماهه سر بی احترامیشون نرفتم تا دیروز اومدن عذر خواهی ولی کلا بدون دعوت نمیرم مگه مراسم خاصی باشه مثل عید و روز پدر و روز مادر و شب یلدا اینارو دعوت هم نکنن میریم ی سر میزنیم...

سوخت!تمام ارزوهایم!کاخ رویاهایم!سوخت!خاکستر شد!اما از دل آن خاکستر دلم جای شکستن الماس شد!

خونه خواهر شوهرم ک خونه داداشمم میشه هر وقت دعوت کنن میریم ولی من گاهی میرم در حد نیم ساعت ب داداشم ی سری بزنم... خونه اون خواهر شوهرمم 4 ساله عقدم هنوز نرفتم چون دعوتم نکردن

سوخت!تمام ارزوهایم!کاخ رویاهایم!سوخت!خاکستر شد!اما از دل آن خاکستر دلم جای شکستن الماس شد!

من متاسفانه مجبورم زیاد برم اما هر دفعه خیلی کم میمونم حدود یک ساعت و خیلی تو بحثاشون که معمولا دعواست شرکت نمیکنم

خونه یه خواهر شوهرم معمولا هفته ای یه بار برا شب نشینی و سر زدن میرم و دو سه ماهی یه بار برا شام که اونم بیشتر میگیم کوکو درست کنه همش میگم کوکوهات خوشمزه ست  کوکو درست کن

اون یکی خواهر شوهرم خودش خوبه اما شوهر خوبی نداره دم دمی مزاجه یه وقت خیلی خوبه یه وقت خیلی بد 

اخرین بار شب ۱۵ ماه رمضون کنار خونهش جشن بود پسرم و شوهرم  رفته بودن جشن بعد پسرم خسته میشه باباش میبردش خونه اینها و خودش برمیگرده تو جشن

بعد پسرم بازی میکرده و این عصر حدید میدیده اعصابش خرد میشه ساعت ۱۱/۵شب بچه رو از در پشت خونه که رو به جنگله بیرون میکنه بچه ۵ ساله رو بعد اون دیگه خونه ش نرفتم

2706
ارسال نظر شما
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز