چهارماه پیش ظهر ک داشتم با تاکسی میرفتم خونه شوهرم زنگ زد گفت کجایی؟ گفتم با تاکسی دارم میرم خونه اونم گفت فلان جا پیاده شو تا بیام باهم بریم خونه منم پیاده شدم ی گوشه پشت ب خیابون وایسادم تا بیادش
وقتی اومد دیدم ناراحت و عصبانیه گفتم چی شده گفت این موتوره برگشته دارخ بد بد نگات میکنه گفتم بیخیالش ولی افتاد دنبالش از تو ماشین همینطور داد زد سرش بعدم پیچید جلوش و پیاده شد ی چند تا محکم زد تو سینه پسره ک بقیه جداشون کردن و سوار شدیم رفتیم خونه
حالا امروز بهمون زنگ زدن میگن از پلاکتون شکایت شده میگن زدین و در رفتین فهمیدیم ک همون پسرس
شوهرم میگه منم ازش شکایت میکنم میگم مزاحم ناموسم شده
ولی من خیلی میترسم پسره کتکی نخورده یعنی شوهرمو چکار میکنن
حالا دوهفته دیگه عروسی برادر شوهرمم هست نگیرنش بندازنش زندان تو این گیر و ویر
خیلی اعصابم خورده