چن روز پیش يه جا جشن آب بازی و این چيزا بود منم گفتم دخترم و بنویسم که کیف کنه تو این گرما هیچ جا نميريم روزا
به شوهرمم گفتم ميخوام ببرم گفت چنده هزینه ش گفتم 25 گفت چه خبره واسه يه ساعت و نیم
البته خسیس نیستا ولی خب تازه خرید کرده بودم واسه دخترم و خرجش بالا شده ثبت نام ش کردم پیش و.
منم گفتم از پول خودش میبرم ببرم دوس داره
تموم شد حرفمون
منم ثبت نام کردم و فردا بود جشنش
دیروز م کلی با دخترم صحبت کردیم که چقد خوش میگذره
دیشب مادر شوهرم م خونه مون بود دخترم گفت باباي فردا میرم جشن
شوهرم م بهم نگاه کرد گفت مگه نوشتی اسمش ؟ گفتم آره گفت کنسل کن
ديگه جلوي مادر شوهرم نخواستم بحث کنم
البته بهونه ش اينه که چون برنامه خارج شهر داشتیم ميگه ظهر حرکت کنیم بریم بچه خسته ميشه و فلان منم گفتم بعد جشن بریم خسته نميشه
گوش نکرد
ديگه حرفی نزدم ولی دلم شکست اومد تو اتاق گفت پس بی اجازه مینویسی واسه جشن😒
منم ديگه کنسل کردم ثبت نام ش و ولی ته دلم واقعا ناراحتم
ینی چی اجازه گرفتن؟ مگه بچه م؟ دلم خیلی گرفت😢😢😢
ببخشید محض درد و دل فقط نوشتم