بچه میخوام نظرتون رو بدونم من یه عمل چشم دارم میخوام برم تهران شوهرم بارها با ماشین خودمون پدرش روبرده دکتر تهران و باهم مسافرت های دور هم رفتیم با ماشین خودمون...من اصلا نمیتونم با اتوبوس جایی برم چون خیلی با ماشینم و حالم خراب میشه توحالت طبیعی برام سخته چه برسه بخوام عمل کنم ...حالا اون میگه باید با اتوبوس بریم با دوتا بچه کوچیک ناگفته نماند که خونوادش بهش گفتن که با ماشین خودتون خرید.منم خیلی ناراحت شدم و گفتن پس چرا قبلا رفتی حالا بامن نمیای و خلاصه حرفمون شد بهش گفتم که فهمیدم خونوادت گفتن این حرف رو اونم ناراحت شد
و گفت من اصلا با ماشین خودمون دیگه نمیرم تهران منم گفتم ما که توشهرباهاش رفت وآمد نمیکنیم میزاریم خوابگاه وتوشهر با مترو و ماشین رفت وآمد میکنیم ولی خیلی بهم حرف زد
آخه با بچه میشه این همه راه را با اتوبوس رفت سعی کن بچه ها را بزاری پیش کسی و بری. بعد هم اگر لیزیک داری بعد عمل کمی درد داری. آدم میخواد گریه زاری کنه راحت نیست
"برای اینکه مردم در خط نگهداشته شوند، آنها باید گرسنه، نیازمند، بیسواد، و خرافی نگهداشته شوند. اگر فرزند بقال باسواد شود، او نهتنها به سخنرانی من انتقاد خواهد کرد، بلکه واژههای بدیعی را نیز بکار میبرد که نه شما و نه من نمیتوانیم آن را بفهمیم … چه اتفاقی میافتد اگر کودک علوفهفروش باهوش و توانا باشد و کودک من، ...،تنبل و احمق باشد؟"
واقعا آدم در برابر مردهای بی منطق نمیدونه چکار کنه. با مادر شوهر یا خواهر شوهرت صحبت کن بگو اونا توجیهش کنن. البته اگر روت را زمین نمیندازن
"برای اینکه مردم در خط نگهداشته شوند، آنها باید گرسنه، نیازمند، بیسواد، و خرافی نگهداشته شوند. اگر فرزند بقال باسواد شود، او نهتنها به سخنرانی من انتقاد خواهد کرد، بلکه واژههای بدیعی را نیز بکار میبرد که نه شما و نه من نمیتوانیم آن را بفهمیم … چه اتفاقی میافتد اگر کودک علوفهفروش باهوش و توانا باشد و کودک من، ...،تنبل و احمق باشد؟"