ما یه جمع دوست های صمیمی هستیم، که باهم حتی سفر هم رفتیم
یکی از اقایون اون جمع که ۳۱ سالشه به من پیشنهاد ازدواج داده، من مطلقه هستم و اون از این ماجرا چیزی نمیدونه
الان یه دو هفته میشه که ۲۴ ساعته شبانه روز در حال چت کردن هست، نمیخوام بهش اسیب بزنم، یا از اعتمادش سو استفاده کنم
خودمم ۲۴ سالمه
الان بگین چجوری شروع کنم حرف زدن؟
ساده بگو
مطلقه توی عقد یا عروسی؟
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
بگو شاید باید زودتر میگفتم ولی الانم دیر مشده .لازمه یه مطلبی رو بگم
خیلی هم راحت بگو .
بگو من یه ازدواج ناموفق داشتم و طلاق گرفتم و کل قضیه
چجوری نمیخواد که .بگو که دوسداری صادق باشی و رک و راست همه چیو بهش بگو
اره سریعتر بهش بگو...به نظرت چجور شخصیتی داره اگه بگی قبول میکنه
بگو سلام
من یبار ازدواج کردم
ونذار اگه برا ازدواج نخواست تورو این رابطه ادامه پیدا کنه
زودتر باید میگفتی الانم دیر نشده
بگو باید بهت میکنم یک چیزی و اما روابطمون اونقدر عمیق شده که ناگفته ها فراموش شده من یکبار شکست خوردم تو زندگی حالا خودت تصمیم بگیر
بگو شما در مورد گذشته من چیزی نمیدونید اصلا بعد اگه گفت چیه و اینا توضیح بده براش بگو من ازدواج کردم قبلا و چهار سال زندگی مشترک داشتم و..
باتوکل بخدا قدم بردار یه آیت الکرسی بخون و برو و اولش بپرس این رابطه به ازدواج ختم میشه یانه اگه گفت اره براش تو ضیح بده که جدا شدی و بگو که هیچ کدوم از دوستام و نمیدونن به این دلیل نخواستم بفهمن که فکر میکنم مردهای جامعه گرگ شدن و نگاهشون به یک زن مطلقه عوض شده
ان شاالله که هر چی خیره برات اتفاق بیفته بعد بیا همینجا بگو چی شد .
خیلی راحت بگو، بدون خجالت
لحنت جوری نباشه که این حس رو انتقال بده که بابت این قضیه شرمنده ای یا این موضوع رو یه عیب واسه خودت میدونی.
با اعتماد به نفس کامل حرف بزن
وقتی گفتی بیاومنو لایک کن منم شرایط تورو داشتم منتهی تو عقد جداشده بودم ولی شب خاستگاری گفتم یعنی خودش میدونست
