من بعد از ده روز اولین شبیه که اومدم خونه چه شبه سخت و پر استرسیو دارم میگذرونم. اومدم دخترمو عوض کنم جیش کرد روم گریه میکرد. پشه اومد خوردش خلاصه که با شوهرم پدرمون در اومد خیلی بده اصلا نمیتونم از پس کاراش بر بیام استرس اینکه یه موقعه اسیب نبینه داره دیوونم میکنه
40 روز
من ک شوهرم میگه ۲۰ روز مامانت بیاد بمونه
موندم چکار کنم
روز 12 برگشتم خونه... پدر و مادرم عصبانی و ناراحت که باید 40روز بمونی
یکمم برو مادر شوهرت به کارات برسه
٢٠روز وای من بدتربودم گریه میکردنمیدونسم چیکارش کنم خودمم میشستم گریه کردن
راستشو بگم؟؟؟؟
هفت ماه
پسر اول 20 روز
دومی 15روز
سر جفتم استرس داشتم و تنها بودم شوهرم هیچ وقت کمکم نکرد
من 40روز.تازه شوهرم میگفت هنوز بمون تو بلد نیستی
میگفتی مادرشوهرت یامامانت بیاد کمکت خب
۷ روز.اینم بزور موندم
قبل از زایمانم وقتی داشتیم میرفتیم بیمارستان گریه میکردم ک شوهرم منو نبره خونه مامانم
ولی ۷ روز موندم .شوهرم گفت مامانت تجربه داره حداقل یک هفته پیشش باش
۱۸ سالمم بود
وقتی هم اومدم خونم تموم کاراشو خودم یا با شوهرم انجام میدادیم
اوایل زیادمیرفتم چندروز میاومدم چندروز میرفتم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
