سلام. بچه ها امشب عروسی خاهرشوهرم بود. منوشوهر زودتر از بقیه رفتیم. بعد ک مادرشوهرم اینا اومدن رفتمپیشوازشون و سلام کردن خاستم ببوسمش دیدم مادرشوهرم رفت اونور و با بقیه روبوسی کرد بعد که نشستیم رفتم کنارش بشینم تا منو دید رفت اونور . منم خیلی نارحت شدم همش فک میکردم چ دلیلی داره اینکارش...
بعد حالا اینا به کار وقتی مهمونا اومدن دیدم بین عروس و دوماداشون فقط خونواده پدری من نبودن و پدر مادر بقیه اومده بودن تو عروسی..
منم با اینکه خ نارحت شدم به رو خودم نیاوردم و مث همیشه مهربون بودم باشون رقص و ....
ولی اخر شب حدافظی کردیم تو ماشین منتظر بودم شوهرم بیاد زدم زیرگریه ک مادرشوهرم فهمید و اومد گفت بخدا ما اونارو دعوت نکردیم خودشون اومدن وگرنه پدر مادر توم دعوت میکردیم حتما