تصمیم قطعی میشه میخام عروسی نگیریم...

وای که چقدر حالتو میفهمم من خانوادم ادمای خوبی اند ولی تو عقد بابام زیاد محدودیت میزاشت برام که این با غرور شوهرم جور نبود و همش میشد اختلاف بین منو شوهرم  یادمه اون اخرا بابام لج کرده بود باید یسال عروسی بندازید عقب   منم اون موقع مثل الان تو فقط میخواستم بررررررم     اگه میبینی اذیت میشی عقد نمون دیگه اصلا

روزگارم منم همین بود با مامانم، به شوهرم گفتم فقط بیا منو ببر گفت عروسی مفصل نمیتونم بگیرم، گفتم اصلا نگیر فقط بریم خونخ خودمون. یه مهمونی تو خونه گرفتیم با یه نهار لباس عروس پوشیدم دختر خالمم تو خونه یه آرایش ملیح معمولی کرد، بماند که مامانم همون جشن کوچیکم خراب کرد جلو همه گفت خاک توسرت کنن با این عروسیت. خونه‌ی خودم شهر دیگه بود شب خوابیدیم صبح میگفت نباید بری بی‌عزت میشی باید بمونی برات جشن مفصل بگیرن.منم لباسامو پوشیدم گفتم من خیلی وقته زنشم تا الان برای احترام به شما صبر کردم دیگه خداحافظ و با خانواده‌ی همسرم رفتم. همسرم خیلی با شعوره هیچ وقت حرف اونروزا رو نزده 

امضاش در مورد شماست😍

منم جای تو بودی همین کار رو می کردم ...

اسی من تجربه خودمو میگم. من عروسی نگرفتم یه زیارت رفتیم 3 روزه بعد رفتم سر خونه زندگیم. فقط بدون اینکه خانواده خودم و خانواده شوهرم بفهمن یه روز هم آتلیه هم ارایشگاه رزرو کردم رفتم لباس عروس پوشیدم و ارایش از اون ورم آتلیه. خیلی خوب بود با پول عروسی هم ماشین خریدیم بهتر بود بدیم یه مشت مفت خور بخورن بعدم گم شن.  بازم خودت میدونی. حالام عکسامو بزرگ رو شاسی زدن تو اتاق خواب زدم

عزیزم عروسی نگیر فامیل مام عروسی نگرفت پولاشوجمع کرد زمین خرید خونه ساخت .همه مسخرش کردن ولی الان وضع مالی اونا چقدخوب شده ولی بقیه تو خرج خونشونم موندن

یه جشن کوچیک بگیر-اونایی که خودشون عروسی گرفتن الان راحت میگن نگیر وچرا هزینه کنی ولی تجربه نشون داده اونایی که عروسی نمیگیرند دچار مشکل میشن بازم خودت عاقل و بالغ هستی صلاح خودت و علایقت و بیشتر میشناسی

با این اوضاع عروسی نمیخوای.برو سر خونه زندگیت ولی هیچوقت به شوهرت نگو خونوادت اذیتت کردن چون سواستفاده میکنه .بعد از اینکه رفتی خونه شوهرت با خانوادت کم رفت وامد کن .مطمعن باش باز اعصابتو خورد میکنن

عزیزم منم عروسی نگرفتم ، یه لباس عروس پوشیدم عکس گرفتم ، رفتم کربلا و اومدم

خدا شاهده تو این ۷سال زندگیم یکبارم پشیمون نشدم ،به خدا بی ارزشم نشدم ، قدرمم میدوه همیشه هم میگه ، هیچ کسم تا الان نگفته بیوه بود و فلان 

خودتو درگیر این حرفا نکن ، برو سر زندگیت ، پول عروسیتم تو خونت خرج کن

چه بهتر که عروسی نگیری 

اگر الان عصبانی و دلخورید ب خودتون فرصت بدید و  تصمیم قاطعانه نگیرید

بذارید وقتی آروم شدید ،  تصمیمی بگیرید ک بعدا پشیمون نشید و حسرت بخورید ... ( گرچه ک شخصا با گرفتن عروسی های متداول  و بریز و بپاش مخالفم )

ولی یه توصیه خواهرانه ؛  تحت هیچ شرایطی، عیب خانواده تونو جلوی همسرتون نگید ! حتی اگر اونا حرمت تونو نگه نداشتن ، شما احترامشونو حفظ کنید ....