آبم با مامانم تو يه جوب نميره كه نميره اينم از ناهارش😒

نیم ساعت قبل غذا برو بچش ببین چی کم داره خودت اضافه کن

من ندیدم تو ابگوشت ابغوره بریزن ما ترشی میاریم سر سفره باهاش میخوریم

شایدم انقد سختگیری هروقت تو مهمونشی مامانت هول میشه 

اره اخه مادره،من خودم بعد ازدواج قدر مامانمو خیلی بیشتر دونستم اخه مجردی کمکش نمیکردم زیاد،الانم زودبه زود سرمیزنم کاراشو میکنم اخه کمرش گرفته

وای شوهرتون چه کار بدی میکنه طفلک مامانش چه زجری میکشه وقتی پسرش بعد از یه عمر زحمت میگه زنم بهتر از تو غذا درست میکنه

بنده خدا آشپزیش در همون حده بعدم وقتی شما غذا پر نمک یا تند مخوره بقیه محبور نیستن بخلطر شما اونطوری بخورن.به حد معمول غذا رو اودیه میزنن هرکی بیشتر خواست تو کاسه خودش بریزه این دیگه نهایت خودخواهی که کل قابلمه لخواد به میل شما باشه

کاش مامانتون مینوشت رو کاغذ که من بدترین مادر دنیام فرزندانم.

و بعد اون چی میشد ؟ 

اینجوری دیگه ما از کسی حتی خانوادمون توقعی نداریم.

کار خوبی کرده به بابات چسبیده.به دختر نمک نشناسی مثل تو میچسبسده که چی بشه به خاطر اینکه نمک نداره دلشو شکستی غذا نخوردی پاشدی اومدی؟؟؟

و اینو بدون اگه مادرت بهت محبت نداشت الان سالم بزرگ نشده بودی ...همون شیری که بمون دادن خودش دنیایی ارزش داره 

گفتنیارو دوستان گفتن 

من برم تاپیک بعدی🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️

عزیرم الهییی همه مامانای رفته رو خدا رحمت کنه

مامانای همه رو هم خدا حفظ کنه

از خدا میخوام مامانم همیشه باشه نون خالی بزاره جلوم ولی همیشه پیشم باشه😍😭

اگ اشنابودی هیچوقت باهات رفت وامدنمیکردم. ازاینایی هستی ک میری میخوری میریزی ومیای میگی ال بود بل بود... دیگ حداقل برای مادرت اینطور نباش

حق داره  هیچ کس غذاهاشو دوس نداره بجز دختراش.من میخورم حالت تهوع میگیرم فک کن کشک بادمجون بگن نهار یه چیزی فقط از بادمجون میفهمی کشک بادمجونه.اصلا معلوم نیست فقط  مهمون داشته باشه درست حسابی میپزه.اصلا ارزش نمیده به عروس دادماداش.نبودی ندیدی.چرا تعریف میکنه ولی نه تااونحد.

شوهرمن یه سری چیزایی که مامانش به غذا اضافه میکنه رو دوست نداره اما خب بقیه دوست دارن،بخاطر همون من گاهی خودم غذا میپزم دلم نمیخواد به مامانش بگه غذا نمیخورم ناراحتش کنه

فرض کن مامانت از سر بی تفاوتی یا حتی لج غذا رو اونجوری آورده .بازم شما باید میخوردی و حرف نمی زدی.به جاش کمتر رفت و آمد کن.مادر شوهر من واقعا رو اعصابه .دخترهاش نه زیاد رنگ میزنن نه دغدغه مامانشون رو دارم .ولی تایمی که میان خونه مامانش.سعی میکنن اصلا باهاش دهن به دهن نذارن.فکر کن ما جاریها و نشسته بودیم خواهر شوهرمم بود .مامانش گفت چقدر لاغر شدی .و بدشکل شدی.ابروهاتم تتو کردی خیلی زشت شده.😑 بنده خدا هیچی نگفت 

حالا باز خوبه به بابات میچسبیده

تو همین سایتم عین مامان شما پره

جای نوزاد رو زود جدا میکنن نصفه شبم شیشه میچپونن دهنش میگن نمیخوایم به زناشوییمون لطمه بخوره