یه سری شوهرم به من پول دادا که با ننش بریم برای عید پارچه بخریم بدیم خیاط بدوزه
100 تومن بود (البته 6 سال پیش)
من یه حریر سبز پسندیدم و مادرشوهرم هم گیر داد که از همون بگیره ...تا همه بگن عروس مادرشوهر مثل هم پوشیدند
منو میگی داشتم منفجر میشدم
یه خانمه اونجا بود به مادرشوهرم گفت پارچه سنگین بگیر و..پارچه اون شد 75 ..پول نموند برای حریر من
منم یه نخی گرفتم 20 تومن
حالا تو برگشت به خونه صدبار گفت مال تو چقدر شدهههههههههههه یعنی بقیه پولو بده من
بعدها دیگه مثل اون حریر گیرم نیومد عقده اش به دلم موند