2726

سلام من 25سالمه و همسرم 28سالشه من از اول قصد ازدواج نداشتم و دوست داشتم مجردی زندگی کنم ولی اینقد پاپیچم شدن و منو به دام انداختن همش بقیه رو میکوبیدن تو سرم که چرا ازدواج نمیکنی مگه پدرو مادر تا ابد برا ادم میمونه ملاک اصلی من دین و ایمان بود اعتقادات اینکه دربند کسی باش که دربند حسین است دوست داشتم با کسی ازدواج کنم که منو به خدا برسونه تو زندگیم خدا پررنگترین رنگ باشه و زندگیم واقعا بوی خدا رو بده   شوهرم که اومد خاستگاری از نظر ظاهری مذهبی بود از حرفاشم همینجور مامانم مخالف بود چون هیکل بسیار درشتی داشت یعنی سه برابر من بود تحصیلات عالی داشت یعنی داشت برا دکترا میخوند البته پزشکی نه ها دو تا هم لیسانس داشت اینم بگم همون اولم بهم دروغ گفتن چون گفتن نزدیک 5تا6تومن حقوقشه البته اولاشه بره سرکارخودش تا ده تومن حقوق داره ولی بابام خیلی موافق بود و دوست داشت این وصلت سر بگیره کسی که معرف هم بود خالم بود که هی ازش تعریف و تمجید میکرد و رو مغز من کار میکرد که بهتر از این کیه اینقد رو مغزم کار کردن و حرف زدن راضیم کردن البته من گفتم علاقه ای ندارم گفتن بعدا بوجود میاد پسر به این خوبی و موقعیت خوب خلاصه گذشت بدون نامزدی عقد کردیم تو دوران عقد خیلی تلاش کردم تا بهش علاقه مند بشم ولی نشدم که نشدم اون موقع هم به خانوادم گفتم علاقه ندارم بذارید جدا بشم از ابرو ترسوندنم و موندم بدون علاقه تو این مدت همسرم نزدیک عروسی خیلی اذیتم کرد خیلی به حدی هر شب کارم گریه بود سر جهزیه خریدن خیلی اذیتم کرد چرا اینو نخریدی چرا اونو خریدی و...

برام هیچی طلا نخریدن بجز یه حلقه نشون حتی حلقه عقد رو نقره برداشتم قرار بود طلا بخرن که نخریدن حتی شب تولدم که بارها بهش گفته بودم اولین تولدم برام مهمه طلا بخر برام با اینکه 10تومن دلار و دینار داشت ولی برام هیچی نخرید 50تومن بهم پول کادو داد برا من کادو نخرید که خواهر و مادر شو بیاره کربلا داغیه که هرگز از دلم بیرون نمیبره ....

کسایی که از زندگیم خبر دارن میشه پیجم رو فالو کنن قطعا براشون میشه یه خیر که شاید باعث بشن من از این زندان خلاص بشمtashrifat_rooyayi@                                  تا نصیحت خواهرانه دارم براتون :                                                                                                                       اول :قضاوت کار ما نیست قضاوت فقط کار خداست تازه خدا گاهی چشمش رو میبنده و رد میکنه ما کی باشیم ؟  ما مال قضاوت نیستیم...                                                                                                                     دوم : مواظب آبروی مردم باشید نکنه آبروی مومنی رو که حرمتش از حرمت خانه خدا واجب تره ببرید خیلی مواظب باشید.

الان عروسی کردید خونه خودتون رفتید؟

اگر کسی را دیدید که از همه چیز لذت میبرد،سخت نمیگیرد،میخنددومیخنداند بی مشکل نیست بلکه اوطوفان هولناکی را پشت سرگزاشته است واکنون قدر داشته هایش را میداند.

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

منم شوهرم برام کادونمیخره سهروز میرم تو لاک خودم،اصصصلا نمیخره ها اصلا،من میخرم اون نه،پول میده و هرچی بخ ام میخره اما هیچوقت سوپرایزم نمیکنه با یه شاخه گلی ...

دو دسته مرد هستن ک نمیشه باهاشون زندگی کرد مرد شکاک و مرد خسیس هیچوقت درست نمیشن ... 

من رویایی دارم... رویایی از جنس آزادی✌️ آزادی یعنی پول ایرانم ارزش داشته باشه... آزادی یعنی شبا با خیال راحت خوابمون ببره بدون این که غصه بخوریم صبح قرار چی گرون بشه.... آزادی یعنی داروهایی که برای هموطنام حکم زندگی داره هرلحظه و هرجا بدون دغدغه مالی پیدا بشه.... اگه منظورم از آزادی، حجاب بود ک حجابمن به بابام و شوهرمم مربوط نیست بقیه که جای خودشون😊✌️❤️
2706
ارسال نظر شما
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز