شايدم خيلياتون شنيدين ولي خب …بگم؟؟؟
بگوووو
داره مینویسه
اسم داستان هم اينه ك ميگه بازهم تورو ميخوام
تا سه میشمرم سریع بگو
پست نميشه
روزي يه پسر خوچهره عاشق يه دختر ميشه و وقتي در حال چت كردن بودن بعد دوماه دختره ميگه پيتر من ميخوابم يك چيز ب تــو بگويم
ابن يك راز هست پسر گفت بگو گوش ميكنم دختر گفت اين يك راز هست ميخواستم بگويم ولي از تنها شدن ميترسيدم
پسر گفت بگو گفت راستش من از بچگي بخاطر يك بيماري فلج بودم و اصلا هم خوشقيافه نبودم و نيستم
خووووووو
و فقط بخاطر اينكه دوستت داشتم بهت دروغ گفتم
میشه کوتاه نفرستی😐
تموم شد لطفا لایک کن بخونم
و از اين بابت از تــو معذرت ميخواهم پسر گفت مشكلي نيست دختر گفت تــو ناراحت نيستي و مشكلي نداري پسر گفت من با اينكه دختري ك تمام أخلاقياته با من جور است مشكل ندارم من مشكلم از اين است كسي ك اورا همرازم ميدانستم
يك مسئله اي را از من پنهون كرده است و با من رو راست نبوده ولي با اين چيز هايي هم ك گفتي من باز هم تورا ميخواهم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
