حتی نمیتونم بهشون فکر کنم
همش یاد این میوفتم که چقدر مادرمو اذیت کردن دیوونه میشم
مادرمو مریض کردن 😭
حالا زنگ میزنن که رفت آمد بکنن بازم خواهرم گفت تو رو خدا دیگه کاری ب ما نداشته باشین بذارید زندگیمونو بکنیم
میگه ب شما ربطی نداره ما از دیواره شده باش میآییم خونه داداشمون
آخه یکی نیست بگه شما که تو سختی پشت آدم نیستید فقط دنبال این که براتون سفره پهن کنیم دست از سر ما بردارید
فقط توهین نکنید خواهشاًی کم درددل کردم همین😣😔