سلام. دوستان من چند ماهه عروسی کردمو خونه خودمم. بخاطر یه سری شرایط عروسی نگرفتیم با اینکه من خیلی دوست داشتم بگیریم ولی خب نشد البته ی تالار گرفتیم و به فامیلا شام و میوه ودسر دادیم فقط جشن نگرفتیم. خیلی حرفو حدیث درومد که بیچازه بدبخت شدو.... الان یکی از آشناها عروسیشه خانوادش مدام فهر میفروشن به منو خانوادم و دلم میشکنه و متوجه میشم ک خانوادمم دلخور میشن . مثلا میان میگن ی تالار گرفتن واسه دخترمون فلانه آرایشگاش فلانه و ی خونه ۱۲۰ متری گرفتن براش ک عین بهشته و.... این حرفا خیلی رو مت تاثیر میذاره حتی رفتارم با شوهرمم عوض میشه و اونو عامل سرکوب شدن خواسته هام میبینم . دیشب بهم گف حزف بزن باهام ببینم چیشده پکری منم گفتم دلیلشو. گفت کسی منو کمک نکرده حتی خانوادم من رو پای خودم بودم از اول من شرمندتم و میدونم ک ناراحتی و متوحه میشم دلت پره گفت که دستم باز شه یه سالگرد عروسی میگیرم برات مثل ی عروسی باشکوه .
ولی خب باز دلم آروم نمیشه انگار عقده شذه برام.
میشه بگین چ کنم؟ با ونایی که این حرفو میزنن چطوری برخورد کنم که نفهمن ناراحتم از وضعیتم ؟ بزخوردم چطوری باشه ؟
