2726
عنوان

واقعا اینجور مردها هم پیدا میشن ؟؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 2333 بازدید | 109 پست

چ معنی میده مرد یک سره جلومسافر تعریف زنشو بده 

اره همسر بنده خستگی براش معنی نداره اما خب نمیشه گفت همیشه همه جیز رو رواله خداروشکر راضی ایم هردو 

ولی دلیل نداره تعریف بدیم جلوبقیه 


♥️♥️


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بله هست. پدرم. همسرم. برادر همسرم. شوهر خواهرم. خیلی مرد اینجوری دور و برم دارم که معتقدن زنشون همه دنیاشونه و بدون اون هیچ بودن


اگه دوتا جمله گهربار (به من چه و به تو چه) سرلوحه زندکی باشه خیلی راحت تر زندگی میکنیم!


خلاصه بهشون زنگ زدم که قبول کردم و با هم رفتیم دفتر خونه ؛  

من با خواهرم رفته بودم و اون با پدرش آمده بود امضا کردمو آمدیم بیرون


میگفت هیچ وقت اون صحنه یادم نمیره که رفت تو ماشین پدرش نشست و با لبخندی از شیشه ماشین با من بای بای کرد

اون لحظه زندگی برام تموم شد فکر کردم حرفای دیگران پس درست بوده و الان مستقیم میره دادگاه و همه چی تماااااام


خواهرمم مدام سرزنشم میکرد که دیدی هر چی گفتیم باور نکردی ؛ دیدی چه جوری به ریشت خندید و بای بای کرد و رفت

میگفت اون روز سیاهترین روز زندگیم بود دیگه کاری هم از دستم ساخته نبود


2728
خدا برای هم حفظشون کنه منم یه همکار آقا دارم اونم همینطوره  قبل عید دوهفته نیمد سرکار گفت خان ...

سرکار سبزی پاک می کنه  کجا کار می کنید؟!!

خدایا بخاطر داشتن دوتا وروجک شیرین ازت ممنونم 


اما این زن فرشته صفت کاری باهام کرد که تا عمر دارم مدیونشم تا عمر دارم جواب خوبیهاشو نمیتونم بدم ؛ مثله یه مرد پای حرفش ایستاد و دوباره آمد سر زندگیش


میگفت خدا دوباره زندگیمو بهم برگردوند و من از اون روز تا حالا هر روز و هر لحظه فقط به فکر اینم که بخششو جبران کنم هر کاری میکنم به خاطر آسایشو رفاهش میکنم ؛ بهش هم گفتم هر جایی میخاد بره هر کاری میخاد بکنه من پشتشم ؛ میخاد درس بخونه میخاد شاغل بشه ؛ همه جوره حامیشم ؛ الان هم یه ماشین واسش خریدم که وقتایی که من نیستم واسه جایی رفتن معذور نباشه ؛ بنده خدا وقتی من نیستم مسئولیت زندگی و بردن بچه ها به کلاسو و درس و تکلیفشون رو دوشه خانممه

اون نبود من به هیج جا نمیرسیدم



بعد ادامه داد کار بزرگ دیگه ای که در حقم کرد این بود که پارسال که خلاصه وامهام تموم شد و تونستم یه نفسی بکشم بهش گفتم دیگه از هر چی وامه بدم اومده و تا چند سال دوست دارم با آرامش و بی دغدغه وام زندگی کنم که گفت نه و منو وادار کرد برم یه وام سنگین بگیرمو باهاش یه خونه کلنگی بزرگ بخرم


همون خونه کلنگی الان حداقل قیمتش سه برابر شده و من همه شو مدیون خانمم هستم که منو مجبور به وام گرفتن کرد

و الان اون خونه رو قولنامه کردم و یکی دو هفته دیگه میریم واسه سند زدن که شاید باورت نشه اما خدا شاهده



این زنم که هر چی از خوبیاش بگم کمه یه بار به روم نیاورد که باید خونه رو به نامم بزنی گرچه که من نیتم اینه که به نامش بزنم چون اون باعث خریدنش شد و حقه اونه ولی انقدر محجوبه که یه بار خودش اینو نگفت


الان هم اختیار تموم زندگیم دستشه ؛ کارت حقوقم و اداره زندگیمو با خیال راحت بهش سپردم چون یه بار بهم ثابت کرده همه جوره پای زندگیم واستاده 


و خدااااااا فقط میدونه چقدر از خوبیای زنش گفت و گفت و و جالب اینکه مسافر کناریش فقط سکوت بود و من دلم میخواست فقط بگم مرد از تو زن ذلیل تر و بیچاره تر و مهربونتر و قدرشناستر مگه پیدا میکرد که الان اینقدر مدیونشی که ولت نکرده و نرفته


اصلا تو الان چی داری از خودت تو فقط یه برده ای که از صبح تا شب جون میکنی و با عشق هر چی داری به نامش میکنی

کجا بهتر از تو پیدا میکرد کجا میتونست انقدر پادشاهی کنه


خدایا بعضی زنها زندگی میکنن ما هم زندگی میکنیم....


2706
ارسال نظر شما
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز