باسلام وقتتون بخیر
دوستان دیشبو به اتفاق خونه مادرشوهرم اینا موندم شب هم همینطور یکی دوساعته رسیدم خونه خودمون (دوران عقدم)
مادرشوهرم بعد چندسال قسمت شده باخواهرشوهر کوچیکم و برادرشوهرم سه تایی میرن مشهد
خدایی چندبارم شوهرم گفت پولتوبدم توهم برو منم گفتم نه مادرشوهرمم هربار برااین حرفش ابرو بالا مینداخت و چیزی نمیگفت
من خودم باخانوادم وهمراه همسرم عید ۷/۸روزی رفتیم مشهد وهنوز۵روز نشده از سرعین برگشتیم یک ماه بعدهم میخوایم بریم شمال کلا این برناممونه چون مامانم افسردگی داره هرسال بابرنامه میریم
خب حالا ماکه همسرمو بردیم مشهد بدون اینک یک گرونشو خودش بده
من اولین باری ک شنیدم قراره برن مشهد یکم ناراحت شدم که چرااین حتی تعارف نکرد
کاملاواضحه ک بدون شوهرم و مامانم مسافرت نمیرم اما باید بنظرم تعارفی میکرد
قراره این چنروزه من برم خونشون براپدرشوهرمو شوهرم غزا بپزم
یکبار ازم درخواست نکرده
از دهن شوهرم شنیدم
شاید منم ی برنامه ریزی براخودم دارم
باید اطلاع بده
واینم میدونم بعد برگشتنش هم یک تشکری نخواهد کرد و میگه ک چنروزه نبودم پسرم لاغر شده فلان شده...
بخاطر این رفتاراش سست شدم
علاوه براینا
از دیروز برادرشوهرم و مادرشوهرم بمن خیلی واضح پز میدن
درحدی ک من لبخندمیزدم شوهرم بشوخی گف بهت پز میدنا
ازوقتی شوهرم اینوبهم گفت یهوبخودم اومدم
دیدم ازهرطرف مادرپسری دارن میگن
بعد دیدم موصاف کن و بابلس خریده قایم میکنه
بهش گفتم ک چیوداری مخفیش میکنی
ازاینا من داشتم وقتی ارایشگاها نداشت
خدایی خالم ارایشگاه داره هرچی میخره یکی هم برامن برمیداره برااین دارم امابخداهمیشه حتی بهمسایه هامون میدم ک استفاده کنن
بعد ک اینوبهش گفتم اورد همشو نشون بده
میدونین شاید این متن هاروبخونین برام بخندین اما بخدا خیلی بی ریامیرم توجمعشون دقیقا همسن مامانمه منوباخودش مقایسه میکنه فقط پز میده
مامانم فرهنگیه خودش همیشه دستش توجیب خودشه من تنها دخترش هستم قبل من همیشه هروسایلی برام میخره
انقد ناراحتم میکنه کوته فکری این بشر
اینحرفم میدونم خیلی بده امامیگم خدایا تو یکی و میشناسی وب اندازه لیاقتش میدی
هنوز توخونه مادرشوهرشه ازاون مواظبت میکنه
ماشین ازدم قسطی
از وام ازدواجمون ۵میلیون بلاعوض بهش بعلت چک ماشین دادیم
خدایی این بشر الان خونه وماشین و چنتا طلا داشت چیکارا میکرد