من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
داشت زير لب می خوند:"كه من باد ميشم ميرم تو موهات'👱♀️..."بهش گفتم به جای اينكه واسم كنسرت برگزار كنی 🎉پاشو كمک كن اين تختو جا به جا كنيم، كمرم درد گرفت به خدا!با شيطنت باز گفت:" ای بخت سراغ من بيا، كه رخت خواب من با خيال خامم گرم نميشه" 😂❤بهش گفتم از بد شانسيت كه بختت من بودم، قيافه ی ناراحت و اخمو به خودش ميگيره و آه ميكشه، ميگه هيييی😣...كنارش ميشينم، بهش ميگم پشيمونی؟ميگه: میدونی من يه تئوری دارم، ميگم كه هر كسى توزندگيش عاشق يک نفر بايد بشه، اون آدم درست يا غلط هميشه عاشق اون آدم ميمونه، دلش به ياد اون آدم گرمه👫،چشماش👀 به خيال اون آدم گرم خواب ميشه، دستاش👐 با خيال اون آدم گرم ميمونه.حالا ببين، چقدر بايد، خوش شانس و خوشبخت باشی، كه همونی رو پيدا كنی كه اونم شب ها با خيال تو ميخوابه، روزا به عشق تو بيدار ميشه❤. چقدر بايد خوشبخت باشی كه بين اين همه آدم كسى رو پيدا كنی كه همونطور كه اون وسط ذهنت جا كرده، توام وسط قلب اون جا كنی💑...بهش گفتم: تو پيدا كردی؟گفت: من خوش حالم، تو خوشحالی؟ همين الان؟😊 گفتم: خب آره، داريم خونه ی آينده مونو🏡 ميچينيم، تو كنارمی و خوشحالم، همه حالشون خوبه...حرفمو قطع ميكنه و ميگه: پس دوتامون💑 درست انتخاب كرديم،هيچكی پيش آدم اشتباهی خوشحال نيست..❤
کوتاهی از شماست ی فکری ب حالش بکنید بچه اینجوری منزوی میشه از نظر اجتماعی
دوتا کلاس اسمش نوشتم روزی یه ساعته ولی بقیه ساعات روز تنهاست وقتی هم پارک میبرمش به شدت پرخاشگری میکنه مدام مردمو بهونه میکنه اونا همش با اقوام و چند خانواده باهم هستن اما ما تنها هستیم