خواب من اصلانمیادنمیدونم چطورشده بود خواب دیدم خونش که نصفشوداده بود یکی ازداییام بشینه همون طرفی که داییم میشینه یه دفعه آوارشدروسرشون طرفه مامان بزرگه خدا بیامرزم سالم موند خونه هیچکدوم ازپسراشم نمیرفت میگفت ازشون ناراضی ام اماخاله هامومامانمومن اونجابودیم دریغ ازیه نفرازخانواده پسراش😢