بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عهههههههه چه جالب. نباید دعوتش میکردی. اینا خیلی خونگرمن و خودمونی میشن یه روزه. مثل ماها نیستن خیلی ...
خونگرمی بخوره تو سرشون بیچاره خواهرم کلی خرجش کرد نهار و شامش و میداد دست تو جیبش نمیکرد مثل اینکه رسم داشتند ک مثلا من دعوتش کردم باید کل هزینه هاشو بدم کرایه اژانس با ما بود روزی ک میخواستیم ببریمش ترمینال با اتوبوس بفرستیمش گفت مریم جان گرسنمه خوارم گفت چی میخوای بگیرم مرگت کنی هههه خواهرم بسکه عصبانی بود همش فحشش میداد اونم متوجه نمیشد بردیمش ساندویجی یه دونه ساندویج براش گرفتیم اصلا تعارف ما نکرد نشست نون ساندویچ و باز گرد لقمه لقمه با دست میکند و همبرارم با دست نصف میکرد میزاشت لای نون میخورد خواهرم اخم کرده بود و میگفت کوفت بخوری الهی اونم میگفت ممنون آبرومون و با ساندویج خوردنش برد اونروز