با کارکردن من بیرون خونه مخالفه.همیشه گفته دلم نمیخاد کارکنی ولی وقتی دیده من چقدر عاشق شاغل شدنم بم گفت باشه برو.فقط یرجارو مشخص کرد گفت اونجا نرو چون ساعت کاریش زیاده
خواستم بگم الان خیلی دوسش دارم ک انقد منطقیه و ب احساسم اهمیت میده
نمیدونم چرا تاپ یک زدم فقط حس خوبی دارم